I'M bad boy
I'M bad boy
پارت۷
صبح
ا. ت ویو
باصدای آلارمم بیدار شدم رفتم دست شویی کارام و کردم رفتم پایین سر میز صبحونه خوردم بعد مامان منو رسوند مدرسه و خودش رفت سرکارمنم رفتم سرکلاس و نشستم بعد از چند مین جیمین اومد.
جیمین: سلام صبح بخیر
ا. ت: سلام صبح تو هم بخیر، آفتاب از کدوم طرف در اومده؟
جیمین: تیکه میندازی؟
ا. ت: اخه نه به اولین دیدارمون نه به الان
جیمین: اولش فک می کردم یه دختر رومخی اما وقتی باهات حرف زدم فهمیدم اونقدرام بعد نیستی
ا. ت: اینو به چشم یه تعریف میبینم
دبیر اومد سرکلاس
ا. ت ویو
هوف امروزم یه جور سر کردم واقعا کسل کننده بود
رفتم بیرون سوار ماشین مامان شدم ـ
م. ا: سلام ا. ت
ا. ت: سلام مامان
م. ا: امروز مدرسه چطور بود؟
ا. ت: بد نبود
م. ا: ا. ت امشب باید بریم خونه ی خانم پارک
چون یکی از پرونده ها دچار مشکل شده
ا. ت: باشه اوکیه
رسیدیم خونه رفتم اتاق لباسام رو با لباس راحتی عوص کردم مامان برای ناهار صدام زد
و بعد از ناهار آلارمم و برای ساعت 6کوک کردم و خوابیدم
پرش زمانی ساعت 6
ا. ت ویو
نمیدونم چرا ولی خوشحال بودم که دوباره قراره جیمین و ببینم رفتم حموم یه دوش 20مینی گرفتم یه تیپ لش سفید مشکی زدم موهامو حالت دار کردم و یه ارایش ساده کردم و رفتم پایین
ا. ت: مامان من حاضرم
م. ا: منم دخترم بریم
سوار ماشین شدیم راه افتادیم بعد 30مین رسیدیم...
پارت۷
صبح
ا. ت ویو
باصدای آلارمم بیدار شدم رفتم دست شویی کارام و کردم رفتم پایین سر میز صبحونه خوردم بعد مامان منو رسوند مدرسه و خودش رفت سرکارمنم رفتم سرکلاس و نشستم بعد از چند مین جیمین اومد.
جیمین: سلام صبح بخیر
ا. ت: سلام صبح تو هم بخیر، آفتاب از کدوم طرف در اومده؟
جیمین: تیکه میندازی؟
ا. ت: اخه نه به اولین دیدارمون نه به الان
جیمین: اولش فک می کردم یه دختر رومخی اما وقتی باهات حرف زدم فهمیدم اونقدرام بعد نیستی
ا. ت: اینو به چشم یه تعریف میبینم
دبیر اومد سرکلاس
ا. ت ویو
هوف امروزم یه جور سر کردم واقعا کسل کننده بود
رفتم بیرون سوار ماشین مامان شدم ـ
م. ا: سلام ا. ت
ا. ت: سلام مامان
م. ا: امروز مدرسه چطور بود؟
ا. ت: بد نبود
م. ا: ا. ت امشب باید بریم خونه ی خانم پارک
چون یکی از پرونده ها دچار مشکل شده
ا. ت: باشه اوکیه
رسیدیم خونه رفتم اتاق لباسام رو با لباس راحتی عوص کردم مامان برای ناهار صدام زد
و بعد از ناهار آلارمم و برای ساعت 6کوک کردم و خوابیدم
پرش زمانی ساعت 6
ا. ت ویو
نمیدونم چرا ولی خوشحال بودم که دوباره قراره جیمین و ببینم رفتم حموم یه دوش 20مینی گرفتم یه تیپ لش سفید مشکی زدم موهامو حالت دار کردم و یه ارایش ساده کردم و رفتم پایین
ا. ت: مامان من حاضرم
م. ا: منم دخترم بریم
سوار ماشین شدیم راه افتادیم بعد 30مین رسیدیم...
۵۶.۷k
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.