I'M bad boy
I'M bad boy
پارت6
ا. ت: بابام ولمون کرده
جیمین: ببخشید پرسیدم
ا. ت: نه اشکال نداره خب هرچی باشه دیگه عادت کردم
جیمین: خیلی خوب بیا بریم ببینیم کارشون تمو شده
ا. ت: باشه
رفتیم پایین که دیدم دارن میزو میچینن
ا. ت: بچه ها به موقع اومدید شام حاضره
ا. ت ویو
داشتیم شام میخوریدیم و حرف میزدیم که نگاه های سنگینی روی خودم حس کردم
سرمو آوردم بالا دیدم جیمینه
خمار داشت بهم نگاه میکرد
ضربان قلبم رفته بود هزار
خیلی حس خوبیه کراشت نگات کنه
بعد شام داشتن میرفتن موقع خداحافظی جیمین اومد دم گوشم گفت: فردا تو مدرسه میبینمت گود گرل
و رفت منم مسخ شده بودم وقتی تفساش به بدنم خورد مور مورم شد رفتم بالا لباسام و عوض کردو و خودمو رو تخت پرت کردم ناخواسته لبخند رو لبام اومد کم کم چشمام گرم شد و خوابیدم
Like20
پارت6
ا. ت: بابام ولمون کرده
جیمین: ببخشید پرسیدم
ا. ت: نه اشکال نداره خب هرچی باشه دیگه عادت کردم
جیمین: خیلی خوب بیا بریم ببینیم کارشون تمو شده
ا. ت: باشه
رفتیم پایین که دیدم دارن میزو میچینن
ا. ت: بچه ها به موقع اومدید شام حاضره
ا. ت ویو
داشتیم شام میخوریدیم و حرف میزدیم که نگاه های سنگینی روی خودم حس کردم
سرمو آوردم بالا دیدم جیمینه
خمار داشت بهم نگاه میکرد
ضربان قلبم رفته بود هزار
خیلی حس خوبیه کراشت نگات کنه
بعد شام داشتن میرفتن موقع خداحافظی جیمین اومد دم گوشم گفت: فردا تو مدرسه میبینمت گود گرل
و رفت منم مسخ شده بودم وقتی تفساش به بدنم خورد مور مورم شد رفتم بالا لباسام و عوض کردو و خودمو رو تخت پرت کردم ناخواسته لبخند رو لبام اومد کم کم چشمام گرم شد و خوابیدم
Like20
۵.۹k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.