p
"𝗠𝘆 𝗵𝗲𝗮𝗿𝘁, 𝗼𝘂𝗿 𝗲𝘆𝗲𝘀"
'p²⁵'
جلوی خونه نگه داشت.
"اوه... تموم شد؟":Alice
"امشب تموم شد":kook
آلیس چشمهاش گشاد شدن
"پس شبهای دیگهای هم وجود دارن. درسته جئون؟":Alice
جونگکوک صورتش رو نزدیک صورت آلیس کرد و به چشمهاش خیره شد.
"خوشحال میشم!":kook
آلیس به لبهای جونگکوک خیره شد.
"پس...":Alice
در رو باز کرد و از ماشین خارج شد.
"میبینمت":Alice
جونگکوک با تعجب به آلیس نگاه کرد. سرش رو پایین انداخت و پوزخند زد.
آلیس از ماشین فاصله گرفت و به سمت خونه رفت.
متوجه شد جونگکوک نرفته پس برگشت و بهش نگاه کرد.
"نمیری؟":Alice
"منتظر میمونم تا بری داخل":kook
چشمهای آلیس نرم شد. لبخند زد.
در خونه رو باز کرد و وارد شد.
به جونگکوک نگاه کرد و آروم دست تکون داد.
جونگکوک لبخند کمرنگی زد و رفت.
'p²⁵'
جلوی خونه نگه داشت.
"اوه... تموم شد؟":Alice
"امشب تموم شد":kook
آلیس چشمهاش گشاد شدن
"پس شبهای دیگهای هم وجود دارن. درسته جئون؟":Alice
جونگکوک صورتش رو نزدیک صورت آلیس کرد و به چشمهاش خیره شد.
"خوشحال میشم!":kook
آلیس به لبهای جونگکوک خیره شد.
"پس...":Alice
در رو باز کرد و از ماشین خارج شد.
"میبینمت":Alice
جونگکوک با تعجب به آلیس نگاه کرد. سرش رو پایین انداخت و پوزخند زد.
آلیس از ماشین فاصله گرفت و به سمت خونه رفت.
متوجه شد جونگکوک نرفته پس برگشت و بهش نگاه کرد.
"نمیری؟":Alice
"منتظر میمونم تا بری داخل":kook
چشمهای آلیس نرم شد. لبخند زد.
در خونه رو باز کرد و وارد شد.
به جونگکوک نگاه کرد و آروم دست تکون داد.
جونگکوک لبخند کمرنگی زد و رفت.
- ۷.۸k
- ۲۹ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط