P35

ویو ات

صبح با دل درد شدیدی از خواب بیدار شدم

تازه دیشب یادم اومد و ی لبخندی زدم گونه ی کوک رو

بوسیدم و لنگ لنگ به سمت حموم رفتم که دیدم یکی از

پشت بغلم ی هین خفه ای کشیدم که لب باز کرد

_بیب دات درد نمیکنه؟؟

+چرا در نمیکنه؟خیلی هم درد می‌کنه

_اول بریم حموم؟(نگاه های شیطانی)

+یا کوک دیگه بسه دیگه دیروز به حد کافی فلجم کردی

_منحرف خانم منظورم ی حموم ساده بود

+آهاااااا(ضایع شد)

ویو جونگکوک

صبح زود تر از ات بیدار شده بودم و داشتم بهش نگاه

میکردم که دیدم داره بیدار میشه خودمو زدم به خواب و

بیدار شد و گونم رو بوسید و بلند شد دیدن داره مثل پنگوئن

راه می‌ره رفتم از پشت بغلش کردم(همون حرف ها)برآید

بغلش کردم و بردم حموم شیر آب رو باز کردم تا وان پر بشه

بعد ازینکه پر شد نشستم و ات رو گذاشتم بغلم و دلش رو

ماساژ میدادم که

+جونگکوک اگه ی روزی واقعا بمیرم چیکار میکنی؟؟

_منم میام پیشت

+غلط میکنی

_نه خیر غلط رو تو میکنی که بمیری

+آها راست میگی من نمیمیرم

_نه توروخدا بیا بمیر

+گگگگگگگگ

_گگگگگگگ دلت بازم تنبیه میخواد مگه نه؟؟

+گگگگگ نه خیرشم

داشتیم تو حموم با هم دعوا میکردیم که.............




بچه ها تا پنج شنبه نیستم چون باید برم بیمارستان

ببخشید که تا پنج شنبه منتظرتون میزارم

و راستی حمایت ها بیش از حد کمه پس

شرایط برای پارت بعدی

۴۰لایک
۳۰کامنت
دیدگاه ها (۶۴)

صدتایی شدیم؟؟😳پشمامممممممممممم یوهوووووووو🎉🎉مثل چی خوشحالم ی...

احساس میکنم دارم میرینم تو فیک و البته حمایت ها هم خیلی کمها...

دخترا فکر کنم فیک عشق دبیرستانی رو دوست نداشتین چون حمایت ها...

دیدار اول …

نام فیک: عشق مخفیPart: 55/فردا/ویو ات*صبح با صدای مادرم و بر...

گل وحشی منپارت ۶ ویو اتخیلی واقعا درد داشتم که تهیونگ از اتا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط