두 마피아
두 마피아
P4
#سلام ، من انا هستم دختر عموی جیهون(رو به لیا)
+سلام،منم لیا هستم،خوشبختم
#همچنین
#اوپااااااااا من حوصلم سر رفته (عشوه،رو به جیهون)
_به من چه؟!(سرد)
#یااا،اوپا انقد با من سرد نباش(لوس)
_انا ولم کن من نمیتونم بیام و حوصلتم ندارم(بسیاررر سرد)
#ایششششش(رفت)
_لیا،بریم
+باشه
ویو لیا:
رفتیم و یه جا نشستیم دوستای جیهونم اونجا بودن و با جیهون یسره الکل میخوردن و جیهون کلا مست بود منم میترسیدم بلایی سرم بیاره برای همین رفتم و از داخل کیفم یه قرص زد بارداری در اوردم و خوردم ،خیالم راحت شد داشتم میرفتم همون سر جای قبلیم بشینم که جیهون بهم اشاره زد و گفت بیا روی پام بشین
+نه من اینجا راحت ترم
_گفتم بیا اینجا
+با.ش.ه
+رفتم نشستم روی پاش و خیلی اذیت میشدم که یهو جیهون منو براید بقل کرد و برد توی ماشین انداخت
+اوپا تورو خدا الان توی ماشین اینکار رو نکن
_سعی میکنم(مست)
+............................................
ویو لیا:
وقتی رسیدیم من سریع از ماشین پیاده شدم و خیلی سریع از اونجا فرار کردم سمت اون عمارت جدیدم که تازگیا ساختم
و هیچکس ادرس اونجا رو نمیدونست وقتی به اونجا رسیدم زنگ زدم به دوست صمیمی مادرم که الان اون به جای مادرم و بهش گفتم بیاد اینجا و بهم کمک کنه راستش اون یه خیلی مامور قابل اعتماد داره که گفتم اونا هم بیاره وقتی اومدن به مامورایی که حدود یه میلیون نفر میشدن گفتم
+از این به بعد شما برای من پارک لیا و خانم هاوِنس کار کنید و هر چقدر برای پول باهاتون میخوان معامله کنن میاین به من میگید من دو برابرش رو بهتون میدم، توجه داشته باشید که از این به بعد هیچکس آدرس این عمارت رو نمیدونه به جز من و اگه یه اتفاقی بیوفته مقصرش شمایین فهمیدین؟
مامورا:بله قربان
+خوبه
حالا هم برین
+خاله شما برین داخل اتاقتون استراحت چون تازه اومدین(رو به دوست مادرش،کَتی ، با لبخند پر از محبت)
(علامت کتی/@)
@باشه دخترم(رفت)
ویو لیا:منم خیلی خسته بودم و رفتم داخل اتاقم تا بخوابم ......
اتمام این پارت
عکس عمارت و اتاق و..... رو میزارم (فردا)
شرط:
2۱لایک
بای
P4
#سلام ، من انا هستم دختر عموی جیهون(رو به لیا)
+سلام،منم لیا هستم،خوشبختم
#همچنین
#اوپااااااااا من حوصلم سر رفته (عشوه،رو به جیهون)
_به من چه؟!(سرد)
#یااا،اوپا انقد با من سرد نباش(لوس)
_انا ولم کن من نمیتونم بیام و حوصلتم ندارم(بسیاررر سرد)
#ایششششش(رفت)
_لیا،بریم
+باشه
ویو لیا:
رفتیم و یه جا نشستیم دوستای جیهونم اونجا بودن و با جیهون یسره الکل میخوردن و جیهون کلا مست بود منم میترسیدم بلایی سرم بیاره برای همین رفتم و از داخل کیفم یه قرص زد بارداری در اوردم و خوردم ،خیالم راحت شد داشتم میرفتم همون سر جای قبلیم بشینم که جیهون بهم اشاره زد و گفت بیا روی پام بشین
+نه من اینجا راحت ترم
_گفتم بیا اینجا
+با.ش.ه
+رفتم نشستم روی پاش و خیلی اذیت میشدم که یهو جیهون منو براید بقل کرد و برد توی ماشین انداخت
+اوپا تورو خدا الان توی ماشین اینکار رو نکن
_سعی میکنم(مست)
+............................................
ویو لیا:
وقتی رسیدیم من سریع از ماشین پیاده شدم و خیلی سریع از اونجا فرار کردم سمت اون عمارت جدیدم که تازگیا ساختم
و هیچکس ادرس اونجا رو نمیدونست وقتی به اونجا رسیدم زنگ زدم به دوست صمیمی مادرم که الان اون به جای مادرم و بهش گفتم بیاد اینجا و بهم کمک کنه راستش اون یه خیلی مامور قابل اعتماد داره که گفتم اونا هم بیاره وقتی اومدن به مامورایی که حدود یه میلیون نفر میشدن گفتم
+از این به بعد شما برای من پارک لیا و خانم هاوِنس کار کنید و هر چقدر برای پول باهاتون میخوان معامله کنن میاین به من میگید من دو برابرش رو بهتون میدم، توجه داشته باشید که از این به بعد هیچکس آدرس این عمارت رو نمیدونه به جز من و اگه یه اتفاقی بیوفته مقصرش شمایین فهمیدین؟
مامورا:بله قربان
+خوبه
حالا هم برین
+خاله شما برین داخل اتاقتون استراحت چون تازه اومدین(رو به دوست مادرش،کَتی ، با لبخند پر از محبت)
(علامت کتی/@)
@باشه دخترم(رفت)
ویو لیا:منم خیلی خسته بودم و رفتم داخل اتاقم تا بخوابم ......
اتمام این پارت
عکس عمارت و اتاق و..... رو میزارم (فردا)
شرط:
2۱لایک
بای
۲۰.۵k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.