عشق مافیایی
#عشق_مافیایی
پارت سوم
یکی از اون دور سمتم سنگ پرتاپ کرد خورد تو صورتم و یکم خون اومد
زنگ زدم به کوکی
کوک:بله مادمازل
ا.ت:بیا به این آدرس
کوک:اس ام اس و چک میکنم
قط کردم رفتن سمته بهداشت و صورتم رو تمیز کردم
و وقتی کارم تموم شد اومدم بیرون
همه عین سگ ازم میترسیدن
حس کردم اوک بون پشته سرمه
دست کردم تو گوشیم زنگ زدم به کوک
ا.ت:الو بلک ماسک
کوک:کی اذیتت کرده
ا.ت:همون همیشگی
کوک:تو سالنه دانشگاهم صب کن
قط کرد...
خب مث اینکه اوک بونم چند روز ادب میشه
اون خیلی کودنه که بادیگاردی نداره
من فقط و فقط دنبال انتقام مادر پدرمم از اوک بون
حتی خوده اون هرزه مامان بابای جیمین رو کشته ولی انداخته تقصیر من
منم باید اون فلش رو برسونم به جیمین تا همه چی معلوم شه ولی فعلا نمیشه
هووفففف
معلم اومد
کوک هم پشته سرش وارد شد و نشست پیشه من
کوک:خوبی؟
ا.ت:نه
اون دختره ... اوفففف بازم داره اذیت میکنه دلم میخواد همین تفنگو بکنم تو کونش
کوک:آروم باش احتمالا امروز هیونگ دستگیرش کنه
ا.ت:واقعا فک میکنی میتونه
کوک:آره سیستمه دفاعیه اوک بون واقعا ضعیفه
ا.ت:باشه
میگم که باید به جیمین درخواست بدم
کوک:از الان نکن اینکارو
شمرده شمرده پیش برو
ببین اول باید اوک بون رو بگیریم بعدش...
[فلش بک به بعده مدرسه]
کوک:تو سوار ماشین شو من میام میرم پیشه جیمین
ا.ت:مراقب باش
بعد چند مین کوک اومد
ا.ت:چی شد چیکار کردی
کوک:بهش گفتم کهههه مراقبه اون هرزه باشه
میخوای چی بگم
کارای مربوطه
تحدیدای مربوطه
امروزم تهیونگ اونا رو هک میکنه
بهش گفتم
احتمالا تا الان هک شده و اگه اون چیزی که میخوایم رو نده دوباره به فنا میدیمش ولی در حدی که آبروش مث باندش به یوخ بره
راننده گاز بده سمته عمارت کیم سومی...
پارت سوم
یکی از اون دور سمتم سنگ پرتاپ کرد خورد تو صورتم و یکم خون اومد
زنگ زدم به کوکی
کوک:بله مادمازل
ا.ت:بیا به این آدرس
کوک:اس ام اس و چک میکنم
قط کردم رفتن سمته بهداشت و صورتم رو تمیز کردم
و وقتی کارم تموم شد اومدم بیرون
همه عین سگ ازم میترسیدن
حس کردم اوک بون پشته سرمه
دست کردم تو گوشیم زنگ زدم به کوک
ا.ت:الو بلک ماسک
کوک:کی اذیتت کرده
ا.ت:همون همیشگی
کوک:تو سالنه دانشگاهم صب کن
قط کرد...
خب مث اینکه اوک بونم چند روز ادب میشه
اون خیلی کودنه که بادیگاردی نداره
من فقط و فقط دنبال انتقام مادر پدرمم از اوک بون
حتی خوده اون هرزه مامان بابای جیمین رو کشته ولی انداخته تقصیر من
منم باید اون فلش رو برسونم به جیمین تا همه چی معلوم شه ولی فعلا نمیشه
هووفففف
معلم اومد
کوک هم پشته سرش وارد شد و نشست پیشه من
کوک:خوبی؟
ا.ت:نه
اون دختره ... اوفففف بازم داره اذیت میکنه دلم میخواد همین تفنگو بکنم تو کونش
کوک:آروم باش احتمالا امروز هیونگ دستگیرش کنه
ا.ت:واقعا فک میکنی میتونه
کوک:آره سیستمه دفاعیه اوک بون واقعا ضعیفه
ا.ت:باشه
میگم که باید به جیمین درخواست بدم
کوک:از الان نکن اینکارو
شمرده شمرده پیش برو
ببین اول باید اوک بون رو بگیریم بعدش...
[فلش بک به بعده مدرسه]
کوک:تو سوار ماشین شو من میام میرم پیشه جیمین
ا.ت:مراقب باش
بعد چند مین کوک اومد
ا.ت:چی شد چیکار کردی
کوک:بهش گفتم کهههه مراقبه اون هرزه باشه
میخوای چی بگم
کارای مربوطه
تحدیدای مربوطه
امروزم تهیونگ اونا رو هک میکنه
بهش گفتم
احتمالا تا الان هک شده و اگه اون چیزی که میخوایم رو نده دوباره به فنا میدیمش ولی در حدی که آبروش مث باندش به یوخ بره
راننده گاز بده سمته عمارت کیم سومی...
۲۴.۷k
۱۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.