part

part1
ا.ت دختری فقیر بود اما دل بسیار پاکی داشت او در ده سر سبزی با خانوادش یعنی پدر و مادر و برادر بزرگترش زندگی میکرد...
روز ها تند تند سپری میشد و دخترک مشتاق بود تا پرنس رویاهایش را ببیند او همچنان چشم به آسمان می گوشود تا ستاره هارا تماشا کند و یکی یکی ان ها را بشمارد


تهیونگ پسری مهربون و کاریزماتیکی بود او در خانواده ی ثروتمندی زندگی میکرد او دلش میخواست هر چه زود تر شاهزاده ی خود را ببیند
دیدگاه ها (۰)

part2ویو ا.ت: صبح از خواب بیدار شدم به سمت دستشویی رفتم و کا...

فیک داریممم اسم فیک: عشق ابدیتعداد پارت: نامعلومتعداد فصل: ن...

میسپرمت به دریا:)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط