بر عشق توام نه صبر پیداست نه دل

بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل

بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل

این غم، که مراست کوه قافست، نه غم

این دل، که تراست، سنگ خاراست، نه دل

⬅رودکی
دیدگاه ها (۱)

زدســـت دیده و دل هر دو فریادکه هر چه دیده بیند دل کند یاد ...

به قبرستان گذر کردم کم وبیشبدیدم قبر دولتـــمند و درویــشنه ...

از کعبه کلیسیا نشینم کردیآخر در کفر بی‌قرینم کردیبعد از دو ه...

نیکی و بدی که در نهاد بشر استشادی و غمی که در قضا و قدر استب...

رفتی از چشمم و دل محو تماشاست هنوزعکس روی تو در این آینه پید...

من خراب دل خویشم نه خراب کس دیگراین منم این که گشوده است به ...

...جانا ز فراق تو این محنت جان تا کیدل در غم عشق تو رسوای جه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط