دیر گاهیست کهتنهاشده ام قصه غربت صحرا شده ام

دیر گاهیست که تنها شده ام قصه غربت صحرا شده ام
وسعت درد فقط سهم من است بازهم قسمت غم ها شده ام
دگر آیینه ز من بی خبر است که اسیر شب یلدا شده ام
من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخ ها شده ام
کاش چشمان مرا خاک کنید تا نبینم که چه تنها شده ام
دیدگاه ها (۲)

نمیدونم،کی هستی اما ممنون

می خواهم برایت تنهایی را معنی کنمدر ساحل کنار دریا ایستاده ا...

تنهـــــــــــــا نشسته ام...اما تنهــــــــــــــــــــــــ...

تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیستتنهایی را دوست دارم زیرا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط