نام رمان متاسفم

نام رمان: متاسفم
نام نویسنده: ماریاسیدمهدی
ژانر: تراژدی، عاشقانه، درام، ترسناک
فرمت های فایل: اندروید (apk) کامپیوتر (pdf)
ملیت رمان: ایرانی
تعداد صفحات: ۱۰۱
خلاصه:
هرگز
هیچ زیبایی لطیفی را در این جهان ندیده ام. مگر تو تویی که بی درنگ خواستمت تا مهرم را نثارت کنم؟
قبل از تو طبیعت قلبم در انتظار بود.. انتظار اندکی باران! شاید ندانی، ولی قبل از تو گرد و غبار جاده ی خشکیده ی قلبم زیاده سبک شده بود و با کمترین نسیمی به هوا برمی خاست ولی بعد از یافتن تو …
چمن زار این قلب غرق در شبنم شد
و این سر آغاز یک پایان غیرباوراست
صبر کن و صبور باش
این داستان انتظار است .
***
بخشی از رمان:
– آلوین، آلوین، آلوین، آلوین، آلوین..
– آلوین عاشقتم..
– آلوین تو بهترینی .
صدای طرفدارها توی گوشم می پیچید. سردردم چند برابر شده بود! سوار ماشین مخصوصم شدم؛ دخترها به سمت ماشین حمله کردن و جیغ می زدن.
صندلی رو خوابوندم. نمی دونم چرا جدیداً بی اعصاب شدم؟ خودم هم توش موندم!
– برو دیگه .
راننده – چشم .
سامان عصبی گفت:
سامان – چته تو؟ چند وقته یه حالی هستی؟ با طرفدارهات سردی؟ می دونی بدون اون ها تو هیچی؟
اه ! باز هم شروع کرد.
– بس کن تو رو خـدا! بریم خونه ، سر درد دارم .
سرم رو توی دست هام گرفته بودم که صدای زنگ خوردن گوشی، نظرم رو جلب کرد.
– الو ؟
آراد-کجایی؟ منتظریم .
– با سامانم، تازه فیلم برداری تموم شده.. توی راهیم .
آراد – زود بیاین، اوکی؟
– باشه .
ربع ساعتی گذشت. سامان روی صندلیش خوابیده بود. حوصلم سر رفته بود، نمی دونستم چی کار کنم. کاش سامان بیدار بود، یکم الکی باهاش دعوا می کردم!
آهی کشیدم و سرم رو به شیشه تکیه دادم و غرق افکارم شدم. کی فکرش رو می کرد، من، آلوین پارسا، یه روزی بشم اینی که الان هستم؟ کی فکرش رو می کرد منی که … منی که … اصلاً بی خیال! گذشته ها گذشته.
http://novelfor.ir/دانلود-رمان-متاسفم-جلد-اول/
دیدگاه ها (۱)

نام داستان: گرگ زادهنام نویسنده: Queen.kژانر: تخیلی و عاشقان...

نام رمان: دریانام نویسنده: مودب پورژانر: عاشقانه، اجتماعی، غ...

نام رمان: متاسفم (جلد۲)نام نویسنده: ماریا سیدمهدیژانر: تراژد...

نام رمان: متاسفم..جلد3نام نویسنده: ماریا سیدمهدیژانر: عاشقان...

رمان چرا به من نمی پیوندی؟.............بردم روی پشت بوم یجا ...

سلام به همه حالتون خوبه ؟امیدوارم عالی باشیدمن عاشق تک تکتون...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط