اشک رازیستلبخند رازیستعشق رازیست اشکِ آن شب لبخندِ عشقام بود. ـ□ قصه نيستم که بگویینغمه نيستم که بخوانیصدا نيستم که بشنویيا چيزی چنان که ببينیيا چيزی چنان که بدانی… من دردِ مشترکاممرا فرياد کن. احمد شاملو |♥️♥️