پنجشنبها

‍ پنجشنبەها ،
هر شش شنبە را بر می دارمُ
دست در دست خیال
بە چشم هایت سفر می کنم
در آن معبدگاەِ عشق،
یکی
یکی
شعر هر شش شنبە را
برایت می خوانمُ
از لبخندت
پیالە
پیالە می نوشم
بعد مستیم را بر می دارمُ
انتظارِ آمدنت را
تا طلوعِ جمعە
بر لبِ پنجرە
بیقرار ،،، می کِشم ...


♥️♥️
دیدگاه ها (۰)

اشک رازی‌ستلب‌خند رازی‌ستعشق رازی‌ست اشکِ آن شب لب‌خندِ عشق‌...

عشق، ما را دوست می دارد...من با تو رویایم را در بیداری...دنب...

جملاتی که با طلا باید نوشت؛ 1.. گاهی لب های خندان بیشتر از چ...

_آن هنگام که دوست داری دلی را مالک شوی رهایش کن پرنده در قفس...

دوستت دارمانقدر زیاد که گاهی وقت هاکه دوریچشمانم بی اختیار ش...

◦𝄞🧡"به نام خدایی که، بر جانِ عاشق، سلام است"حوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط