فیک وقتی عاشقت میشه پارت۵
فیک وقتی عاشقت میشه پارت۵
من=پس تهیونگ کو ببخشید خانوم میشه بگید آقای تهیونگ کجاست
خانوم =بله تو اتاق هستند
من=میشه بگید بیاد
خانوم =شما میتونید برید اتا قشون
من=باشه ممنون
من=درو زدم تهیونگ
تهیونگ=بیا داخل
من=سلام
تهیونگ=سلام پس دوستت کوش
من=آهان چاگیا رو میگی من نتونستم بیارمش ولی ادرسو براش فرستادم خودش بیاد
تهیونگ=اوکی چقدر خوشگل شدی
من=ممنونم
خانوم=ببخشید آقای تهیونگ دوست ایشون اومدن کارشون دارن
من=تهیونگ من میرم توهم بیا باشه
تهیونگ=باشه
من=خدافظ
من=اع چاگیا اومدی
چاگیا =ببینم تو چرا نیومدی دنبالم
من=چاگیا واقعا نتونستم
چاگیا =باشه مهم نیست
چاگیا = آقا ببخشید من میتونم از این آبمیوه ها بردارم
آقا =بله بفرمایید
من=چاگیا احمق تو میدونی این چیه
چاگیا=اسکل نیستم که میدونم ابمیوست
من=نخیر مشروب
چاگیا=خوب حالا مهم نیست
من=باشه هرجور راحتی
من=بزار منم برم یکی بردارم
چاگیا= باشه فقط زیاد نخوری
من=نه زیاد نمیخورم
من=یدونه به منم از اینا بدید
آقا =بله بفرمایید
من=ممنون
بعدز چند دقیقه تهیونگ از اتاق اومد بیرون منم سری رفتم پیشش
تهیونگ=بیا بشینیم اینجا
من=باشه
من=تهیونگ حس نمیکنی دیگه داری خیلی زیاد میخوری
تهیونگ=نه واسه من عادیه
من=پس میشه بنم بدی
تهیونگ=باشه
من=ممنون
نمیدونم چرا ولی خیلی خوشمزه بود دیگه انقدر خورده بودم داشتم بیهوش میشدم
لایک یادت نره🥺
من=پس تهیونگ کو ببخشید خانوم میشه بگید آقای تهیونگ کجاست
خانوم =بله تو اتاق هستند
من=میشه بگید بیاد
خانوم =شما میتونید برید اتا قشون
من=باشه ممنون
من=درو زدم تهیونگ
تهیونگ=بیا داخل
من=سلام
تهیونگ=سلام پس دوستت کوش
من=آهان چاگیا رو میگی من نتونستم بیارمش ولی ادرسو براش فرستادم خودش بیاد
تهیونگ=اوکی چقدر خوشگل شدی
من=ممنونم
خانوم=ببخشید آقای تهیونگ دوست ایشون اومدن کارشون دارن
من=تهیونگ من میرم توهم بیا باشه
تهیونگ=باشه
من=خدافظ
من=اع چاگیا اومدی
چاگیا =ببینم تو چرا نیومدی دنبالم
من=چاگیا واقعا نتونستم
چاگیا =باشه مهم نیست
چاگیا = آقا ببخشید من میتونم از این آبمیوه ها بردارم
آقا =بله بفرمایید
من=چاگیا احمق تو میدونی این چیه
چاگیا=اسکل نیستم که میدونم ابمیوست
من=نخیر مشروب
چاگیا=خوب حالا مهم نیست
من=باشه هرجور راحتی
من=بزار منم برم یکی بردارم
چاگیا= باشه فقط زیاد نخوری
من=نه زیاد نمیخورم
من=یدونه به منم از اینا بدید
آقا =بله بفرمایید
من=ممنون
بعدز چند دقیقه تهیونگ از اتاق اومد بیرون منم سری رفتم پیشش
تهیونگ=بیا بشینیم اینجا
من=باشه
من=تهیونگ حس نمیکنی دیگه داری خیلی زیاد میخوری
تهیونگ=نه واسه من عادیه
من=پس میشه بنم بدی
تهیونگ=باشه
من=ممنون
نمیدونم چرا ولی خیلی خوشمزه بود دیگه انقدر خورده بودم داشتم بیهوش میشدم
لایک یادت نره🥺
۹.۵k
۰۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.