فیک وقتی عاشقت میشه پارت۵

فیک وقتی عاشقت میشه پارت۵


من=خب حالا وقتش آماده شم برم پارتی
اع گوشیم داره زنگ میخوره بزار ببینم کیه
دوباره چاگیا

چاگیا =الو سلام

من=سلام

چاگیا =راستی بهم گفتی میخایی بری پارتی میشه منم بیام لطفا تو خونه دیوونه شدم

من=باشه بزار به تهیونگ زنگ بزنم اگه اجازه داد باشه

چاگیا=باشه خدافظ

من=خب بزار به تهیونگ زنگ بزنم الو تهیونگ

تهیونگ=سلام

من=تهیونگ میشه لطفا دوستمم بیاد

تهیونگ =خب اره اشکالش چیه بیارش

من=مرسی
تهیونگ=فقط زود بیا

من=باشه خدافظ
خوب برم حاظر شم
بعدز۱ ساعت حاظر شدم

من=بابا میشه منو برسونید خونه دوستم

بابام=باشه

سوار ماشین شدیم آدرسو تهیونگ برام فرستاده بود منم به بابام آدرس دادم

بابام=خب حالا پیاده شو رسیدیم

بابام=چه خبر صدای اهنگ تا اینجا میاد

من=خب دیگه تولد دوستمه دیگه

بابام=باشه خدافظ

زنگ رو زدم یه خانومی جواب داد

خانوم =بله

من=من یکی از مهمون های آقای تهیونگم

خانوم=بله بفرمایید

وارد که شدم خیلی حس بدی داشتم اخه دخترا همه خیلی لباس های باز پوشیده بودن
پسر هاشون هم که دیگه یا خدااااااا🤣

اگه ۱۵ تا لایک بخوره پارت بعدیش رو میزارم

بابای👋