تا شبِ زلف تو با ماه رخت تلفیق شد
تا شبِ زلف تو با ماه رخت تلفیق شد
بر مسیر شعر گفتن، دستِ من تشویق شد
از دواتِ چشمِ تو، خطّاط ابرویت کشید
ابروانت بعد از آن سرمشق نستعلیق شد
مثل یک معتادِ نشئه از خودم بی خود شدم
از لبت تا بوسه ای بر گونه ام تزریق شد
عقلِ من ایران و چشمت رادیو اکتیو و دل
عقل را تحریم کرد و زندگی تعلیق شد
جمعِ ما همواره در تلطیف و شادی ضرب بود
تا که از دستان من، دستانِ تو تفریق شد
#ایمان_صابر
بر مسیر شعر گفتن، دستِ من تشویق شد
از دواتِ چشمِ تو، خطّاط ابرویت کشید
ابروانت بعد از آن سرمشق نستعلیق شد
مثل یک معتادِ نشئه از خودم بی خود شدم
از لبت تا بوسه ای بر گونه ام تزریق شد
عقلِ من ایران و چشمت رادیو اکتیو و دل
عقل را تحریم کرد و زندگی تعلیق شد
جمعِ ما همواره در تلطیف و شادی ضرب بود
تا که از دستان من، دستانِ تو تفریق شد
#ایمان_صابر
۵۶۷
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.