به تو دست می سایم

به تو دست می سایم
و جهان را در می یابم
به تو می اندیشم
و زمان را لمس می کنم
معلق و بی انتها
عریان.

می وزم، می بارم، می تابم
آسمان ام
ستارگان و زمین
و گندم عطر آگینی که دانه می بندد
رقصان
در جان سبز خویش.

از تو عبور می کنم
چنان که تندری از شب
می درخشم
و فرو می ریزم.



#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۱)

r

r

در شب کوچک من، افسوسباد با برگ درختان میعادی دارددر شب کوچک ...

محبت زیادی همیشه آدم ها را خراب میکنه گاهی آدم ها میروندنــه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط