احمدرضا بیضائی

احمدرضا بیضائی :
شب رفتنش، مثل دفعه‌های قبل زنگ زد گفت که دارد می‌رود. لحن آرامش هنوز توی گوشم هست.
🌷 توی دلم خالی شد از اینکه گفت دارد می‌رود. این دو سه بار اخیری که رفت، لحنش موقع خداحافظی بوی رفتن میداد. بغضم گرفت. گفتم: کی بر می‌گردی؟ بر خلاف همیشه که می‌گفت کی می‌آید، گفت: معلوم نیست. مثل همیشه گفتم خدا حافظ است ان شاء الله.
همیشه موقع رفتنش زنگ که میزد حداقل یک ربعی حرف می‌زدیم اما ایندفعه مکالمه‌مان خیلی کوتاه بود؛ یک دقیقه یا کمتر شاید. حتی نگذاشت مثل همیشه بگویم رفتی آنطرف، اس ام اس بده!
تلفن را که قطع کرد، بلافاصله پیغام زدم: «اس ام اس بده گاهگاهی!» یک کلمه نوشت: «حتما.» ولی رفت که رفت…
#شهید_بیضائی«#حسین_نصرتی»
روحشون شاد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و #عجل_فرجهم..
دیدگاه ها (۲)

#شهید_جهاد_عماد_مغنیه : ما فرزندان مڪتبے هـستیم ڪہبہ ما آموخ...

#انتظارات_رهبری_از_جوان_انقلابی :⬅ با «تقویت ارتباط با خدا»...

دست خط و پلاکشهید #ابوالفضل_راه_چمنی #شهدا_گاهی_نگاهی#پند_بگ...

می گفت : من #نیتم_راخالص میکنم وخودم رابه #خدا نشان می دهم ب...

چند پارتی جونگوون p1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط