یادم میاد آجرهای قرمز حیاط رو خیس میکردم

یادم میاد آجرهای قرمز حیاط رو خیس میکردم

و ساعتها به دیوار آجری خیس تکیه میدادم ،

فقط به خاطر اینکه بوی خوبی داشت

ایستادگی عحیبی داشتم

پای چیزایی که دوست داشتم !
دیدگاه ها (۱)

سهراب میگه:"به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه...

وقتی که بخوان اذیتت کنند،چیزی رو که دوس داری ازت میگیرن ...!

سر درد و پا درد و بی حوصلگی همش بهانست. وفتی تو اوج جوونی از...

گناهم باور این روزگار بودفریبی را که خوردم بی گناه بودولی جر...

پارت6ویو تهیونگتوی حیاط خونه داشتم تیر اندازی میکردم،هدف گیر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط