سلام Ema عزیز

سلام Ema عزیز
روز 361
مهربانی مهر شروع شد
نسیم شانه به درختان میکشد و زمین فرش رنگی پیدا میکند
ا موهایت مببافم تا زیر کلاه بافتنی خانه بگیرد و سرما در امان باشد ، سرما بهانه است نمی‌خوام نظم جهان را به هم بریزید دلبرکم
آغوشت را می‌خوام که سرما را لگد کوب کند
دستانت را می‌خوام برای پل زدن از سرزمین من به سرزمین تو
پاییز زجر آور میشود وقتی تو نباشی
سرمایش تا استخوان میرود
درختانش بی روح میشوند و رنگ برگها همه یکنواخت
حال فکر کن تو باشی
پرنده به سرزمین نگاهت کوچ میکند
من اسیر چشمانت میشم
انار ترک برمیدارد از گرمی بوسه تو

بیا که قدم بزنیم و از پاییز باز خاطره بسازیم
«دیوانه ای که برگریزان پاییز را میشمارد»
دیدگاه ها (۱۲)

سلام Ema عزیز روز 360وسط زمین والیبال وقتی من می‌خندیدم صدای...

سلام ema عزیزروز 359صدای توست که ماندگار شده است ، همیشه مرا...

سلام ema عزیز روز 362واژه ها گاهی در توصیف تو میمانند ، در ا...

سلام ema عزیز برایت می‌نویسم که 364 روز باقی مانده بدنبال تو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط