در تالارهای عروسی، آن جا که مهمان ها لباس شب پوشیده و مست
در تالارهای عروسی، آنجا که مهمانها لباسشب پوشیده و مست از شادی میرقصند، همیشه چند نفر هستند که در سکوتی عذابآور به جمع کردن بشقابها و و لیوانها و دستمالهای زیر میزها افتاده مشغولند.
کسی نمیبیندشان چون کارشان دیدهنشدن است.
گاهی گوشهای میایستند و عروس و داماد را تماشا میکنند.
جایشان همیشه دم در است. کسی برای شام دعوتشان نمیکند.
مثل خدمتکاران قرن شانزده و هفده باید در اتاقی جدا شام بخورند.
با پایان عروسی، باقیماندهی غذاها را در ظرفهای یکبار مصرف به خانه میبرند. مقنعههایی یکشکل، مانتوهایی یکسان، شلوارهایی همانند؛
برای اثبات اینکه «شما از ما نیستید، برای همین دم در بایستید.»
بار آخری که عروسی رفتم، در اتاق آرایش مهمانها، زنی داشت با مانتوی سورمهای و مقنعهی سفید، آن پشتها، جلوی یک آینه، میرقصید.
نگاهش کردم. رقص باشکوهی بود: شورش پنهانی یک برده علیه رذالتی به اسم « اگر پول نداری، دم در بایست.»
👤 #غزل_صدر
💜
کسی نمیبیندشان چون کارشان دیدهنشدن است.
گاهی گوشهای میایستند و عروس و داماد را تماشا میکنند.
جایشان همیشه دم در است. کسی برای شام دعوتشان نمیکند.
مثل خدمتکاران قرن شانزده و هفده باید در اتاقی جدا شام بخورند.
با پایان عروسی، باقیماندهی غذاها را در ظرفهای یکبار مصرف به خانه میبرند. مقنعههایی یکشکل، مانتوهایی یکسان، شلوارهایی همانند؛
برای اثبات اینکه «شما از ما نیستید، برای همین دم در بایستید.»
بار آخری که عروسی رفتم، در اتاق آرایش مهمانها، زنی داشت با مانتوی سورمهای و مقنعهی سفید، آن پشتها، جلوی یک آینه، میرقصید.
نگاهش کردم. رقص باشکوهی بود: شورش پنهانی یک برده علیه رذالتی به اسم « اگر پول نداری، دم در بایست.»
👤 #غزل_صدر
💜
۹۳۹
۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.