نمیدونم یهو چم شد ولی اشکای لعنتیم بند نمیان

نمیدونم یهو چم شد ولی اشکای لعنتیم بند نمیان
واقعا دیگه توانایی ادامه دادن ندارم
عمیقا دلم میخاد همچی تموم شه یا خودم تمومش کنم
اینا واقعا غر زدن و چسناله نیست
درسته با همه قهرم ولی از هیچکس گله ای ندارم ؛ هیچ وقتم نباید از آدما توقع داشت
من دیگه واقعا حوصله ندارم درمورد کارایی که میکنم و حرفایی که میزنم به آدما توضیح بدم
دوست ندارم با کسی حرف بزنم ؛ دلم نمیخواد کسی و ببینم ؛ حوصله ی شنیدن هیچ صدایی جز پلی لیست گوشیم و ندارم
حتی دلم نمیخاد دیگه نفس بکشم :)

اشکام و پاک کن ؛ خب؟
میدونم تو بلدشی...

_در من چگونه عشق تو بیداد میکند
آهنرباست قلب من و تو براده ای ˘˘
#سیامک_نعمتی
دیدگاه ها (۱۴۵)

یه بار که تا وسطای شب داشتیم حرف میزدیم و شده بود " شیرینیِ ...

هرچی بیشتر بگذره بهتر میفهمم من جز تو هیچکس و ندارماین شلوغی...

درمورد رفیق صمیمیم پرسیدن!...دروغ چرا؟ ؛ هیچکس و نتونستم نام...

صدات واسم شده لالایی^^یه شب نشنومش خوابم نمی‌بره!...ولی کاش ...

وانشات تهیون••••این اواخر استرس شدیدی داشتی و وقتی هم که به ...

چند پارتی نامجون درخواستیپارت ۳از زبان ا/ت:همینجوری داشتم گر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط