اندر احوالات اختلالات روانی بی شمار انسان به گونه ای بر م
اندر احوالات اختلالات روانی بی شمار انسان به گونه ای بر می خوریم که مانند بسیاری دیگر، از کودکی تا مرگ از آن در عذابیم. این اختلال چه نام دارد نمیدانم. توصیفش میکنم، نامگذاری به عهده شما.
بسیاری از ما در دوران کودکی به این پدیده برخورده ایم که پدر یا مادرمان یا هردو ما را تهدید به ترک کردن و تنها رها کردنمان کرده اند.
این والدین عزیزتر از جان میدانند که قصد آن ندارند ولی ما را تا حد مرگ میترسانند تا ما را به دنبال خود بکشانند. چرا ?
مای کودک قدرت تحلیل نداریم و با عکس العملی طبیعی یعنی ترس از رها شدن و تنها ماندن، چاره ای جز رفتن به دنبالشان نمیابیم.
این رفتار در ما نهادینه میشود و در طول زندگی تبدیل به ابزاری میشود برای محک زدن عشق.
این روش تا جایی در ما ریشه دارد که خواننده ی محبوب سیاوش قمیشی ترانه ای میخواند به نام "الکی. "
دگر آزاری و تجاوز روانی، خریدن توجه و گدایی محبت به چه قیمتی ? در این فرآیند پیچیده که دیگران اعم از دوست و فامیل و همسر را ترک میکنیم تا به ما التماس کنند که تنهایشان نگذاریم چه کمبود و نیازی نهفته است ?
آیا لحظه ای به این موضوع فکر میکنیم که ممکن است فردی که دوستش داریم ما را آنقدر دوست دارد که حاضر است از خودش بگذرد و کلامی به شکوه نگوید و ما را به حال خود بگذارد که برویم نه به این دلیل که دوستمان ندارد بلکه آنقدر دوستمان دارد که نمی خواهد دچار عذاب وجدان شویم.
او خرد میشود، می شکند ، در تنهاییش اشک می ریزد و تحمل میکند تا ما با خیال راحت زندگی کنیم.
مثل مادری که فرزندش را راهی جبهه جنگ میکند و از دلتنگی نمیگوید و پشت سرش بی صدا اشک میریزد.
مثل پدری که روزی دستمان را رها میکند تا راه رفتن بیاموزیم و دلش آشوب زمین خوردن ماست.
این عقده را درمان کنیم و عزیزانمان را با تنها گذاشتن محک نزنیم.
بگوئیم که می مانیم، که هستیم در کنارشان، پا به پایشان. توجه نخریم، به روان و قلبشان تجاوز نکنیم. محبت را گدایی نکنیم بلکه از عشق سیرابشان کنیم.
👤 #پیمان_درخشان
بسیاری از ما در دوران کودکی به این پدیده برخورده ایم که پدر یا مادرمان یا هردو ما را تهدید به ترک کردن و تنها رها کردنمان کرده اند.
این والدین عزیزتر از جان میدانند که قصد آن ندارند ولی ما را تا حد مرگ میترسانند تا ما را به دنبال خود بکشانند. چرا ?
مای کودک قدرت تحلیل نداریم و با عکس العملی طبیعی یعنی ترس از رها شدن و تنها ماندن، چاره ای جز رفتن به دنبالشان نمیابیم.
این رفتار در ما نهادینه میشود و در طول زندگی تبدیل به ابزاری میشود برای محک زدن عشق.
این روش تا جایی در ما ریشه دارد که خواننده ی محبوب سیاوش قمیشی ترانه ای میخواند به نام "الکی. "
دگر آزاری و تجاوز روانی، خریدن توجه و گدایی محبت به چه قیمتی ? در این فرآیند پیچیده که دیگران اعم از دوست و فامیل و همسر را ترک میکنیم تا به ما التماس کنند که تنهایشان نگذاریم چه کمبود و نیازی نهفته است ?
آیا لحظه ای به این موضوع فکر میکنیم که ممکن است فردی که دوستش داریم ما را آنقدر دوست دارد که حاضر است از خودش بگذرد و کلامی به شکوه نگوید و ما را به حال خود بگذارد که برویم نه به این دلیل که دوستمان ندارد بلکه آنقدر دوستمان دارد که نمی خواهد دچار عذاب وجدان شویم.
او خرد میشود، می شکند ، در تنهاییش اشک می ریزد و تحمل میکند تا ما با خیال راحت زندگی کنیم.
مثل مادری که فرزندش را راهی جبهه جنگ میکند و از دلتنگی نمیگوید و پشت سرش بی صدا اشک میریزد.
مثل پدری که روزی دستمان را رها میکند تا راه رفتن بیاموزیم و دلش آشوب زمین خوردن ماست.
این عقده را درمان کنیم و عزیزانمان را با تنها گذاشتن محک نزنیم.
بگوئیم که می مانیم، که هستیم در کنارشان، پا به پایشان. توجه نخریم، به روان و قلبشان تجاوز نکنیم. محبت را گدایی نکنیم بلکه از عشق سیرابشان کنیم.
👤 #پیمان_درخشان
- ۲.۹k
- ۰۴ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط