𝐹𝓇𝑜𝓂 𝒽𝒶𝓉𝑒 𝓉𝑜 𝒻𝓇𝒾𝑒𝓃𝒹𝓈𝒽𝒾𝓅
𝐹𝓇𝑜𝓂 𝒽𝒶𝓉𝑒 𝓉𝑜 𝒻𝓇𝒾𝑒𝓃𝒹𝓈𝒽𝒾𝓅
Part:23
ا/ت:ولی من دیوانه وار عاشقتم
کوک خوشحال بود انقدر خوشحال که توصیف نشدنی بود
انگار بهش دنیارو داده بودن البته که ا/ت برای جونگ کوک دنیاش
بود باز بو.س.ه ی عاشقانشونو شروع کردن هر دو خوشحال بودند
از اینکه بلخره به هم رسیدن البته این عشق فقط فقط تو ۲ ماه
شکل گرفت شاید این دو بی نقص ترین زوج وعاشقانه ترین زوج
سال بودن البته اگه مشکلاتی پیش نیاد..... درسته شغل جونگ
کوک خطر ناک بود درسته کسی جرعت نداشت به کوک نزدیک بشه
درسته کوک با تمام مافیاهای قوی متحد بود ولی... ولی ممکن بود
هر لحضه اتفاقی بیوفته... کوک میتونست ازش محافظت کنه اینو
خود کوک هم می دونست ولی باز یه چیز دیگه تو ذهنش آمد
از ا/ت جدا شد و قیافه ی ناراحتی به خودش گرفت
با خودش فکر می کرد اگه ا/ت قبول نکنه چی این شغل نیمه ای
از وجود کوک بود تو بچه گی عاشق این بود که جای پدرشو بگیره
اگه تو دو راهی قرار میگرفت《مافیا نباشی ا/ت رو بگیری یا مافیا
باش ا/ت رو ول کن》 قطعا وجود ا/ت رو قبول می کرد و مافیایی
رو میزاشت کنار ولی.... نمیتونست شغل محبوبشو رها کنه
ا/ت:چیزی شده؟
کوک:ا/ت
ا/ت:جانم!
کوک:میتونی با شغلم کنار بیای؟
ا/ت:شغلت؟
کوک:ا/ت من مافیام
همین حرف کافی بود تا ترسی تو دل ا/ت اینجاد کنه
ا/ت:م.ما.مافیا؟(تیکه تیکه)
از عشقش نترسیده بود از شغلش نترسیده بود از این ترسیده بود
تازه به عشقش رسیده ازش نگیرنش شغل باباشم این بود
میدونست خطر ناکه میدونست با چه ادمای وحشی سر کار داره
ا/ت:کوک اشکال نداره فقط مراقب خودت باش(لبخند)
دخترک صورتشو نزدیک عشقش کرد و عاشقانه میبوسیدش
Part:23
ا/ت:ولی من دیوانه وار عاشقتم
کوک خوشحال بود انقدر خوشحال که توصیف نشدنی بود
انگار بهش دنیارو داده بودن البته که ا/ت برای جونگ کوک دنیاش
بود باز بو.س.ه ی عاشقانشونو شروع کردن هر دو خوشحال بودند
از اینکه بلخره به هم رسیدن البته این عشق فقط فقط تو ۲ ماه
شکل گرفت شاید این دو بی نقص ترین زوج وعاشقانه ترین زوج
سال بودن البته اگه مشکلاتی پیش نیاد..... درسته شغل جونگ
کوک خطر ناک بود درسته کسی جرعت نداشت به کوک نزدیک بشه
درسته کوک با تمام مافیاهای قوی متحد بود ولی... ولی ممکن بود
هر لحضه اتفاقی بیوفته... کوک میتونست ازش محافظت کنه اینو
خود کوک هم می دونست ولی باز یه چیز دیگه تو ذهنش آمد
از ا/ت جدا شد و قیافه ی ناراحتی به خودش گرفت
با خودش فکر می کرد اگه ا/ت قبول نکنه چی این شغل نیمه ای
از وجود کوک بود تو بچه گی عاشق این بود که جای پدرشو بگیره
اگه تو دو راهی قرار میگرفت《مافیا نباشی ا/ت رو بگیری یا مافیا
باش ا/ت رو ول کن》 قطعا وجود ا/ت رو قبول می کرد و مافیایی
رو میزاشت کنار ولی.... نمیتونست شغل محبوبشو رها کنه
ا/ت:چیزی شده؟
کوک:ا/ت
ا/ت:جانم!
کوک:میتونی با شغلم کنار بیای؟
ا/ت:شغلت؟
کوک:ا/ت من مافیام
همین حرف کافی بود تا ترسی تو دل ا/ت اینجاد کنه
ا/ت:م.ما.مافیا؟(تیکه تیکه)
از عشقش نترسیده بود از شغلش نترسیده بود از این ترسیده بود
تازه به عشقش رسیده ازش نگیرنش شغل باباشم این بود
میدونست خطر ناکه میدونست با چه ادمای وحشی سر کار داره
ا/ت:کوک اشکال نداره فقط مراقب خودت باش(لبخند)
دخترک صورتشو نزدیک عشقش کرد و عاشقانه میبوسیدش
۷.۹k
۱۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.