کجا هستی تو ای جانم چه دلتنگم نمی دانی

کجا هستی تو ای جانم چه دلتنگم نمی دانی
کزین اشعار غمبارم غم من را نمی خوانی

شب پاییز و دلتنگم از این دوری و مهجوری
که امشب آسمان دل شده ابری و بارانی

نشسته خسته و تنها کنار دفتر شعرت
که شاید از غزلهایت بگیرم حس روحانی

هوای عاشقی بر سر در این شبهای تنهایی
گرفتار غم و درد و امان از این پریشانی

پر از تشویش وآشوبم من و پاییز دلتنگی
بیا آرام جان من در این شبهای طوفانی

اگر گریان و غمگینم اگر افسرده و خسته
بدان پاییز پاییزم و یا شاید زمستانی

پر از درد و پر از بغض و منم بیمار عشق تو
کجایی ای طبیب من که دردم را تودرمانی
دیدگاه ها (۱)

مدتی شد که در آزارم و می‌دانی توبه کمند تو گرفتارم و می‌دانی...

دارم هِی نیامَدنت را خواب می‌کنم وُآمدنت راخواب می‌بینمداشتن...

‍ آمده ام تا به ابد مال تو باشمپرواز کنی ؛ پر بزنم ؛ بال تو ...

یک جای زندگیمان میلنگد که اینگونه دلتنگیم،یک جای زندگیمان می...

🍁🧡#پاییز‌بهاریست‌ک‌عاشق‌شده‌است🧡🍁خودت هم خوب میدانی چه #دشوا...

بررسی شعر «ونگوک» از (تس) (بخش نخست) ................شعر با ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط