من چادر به سر می کنم زیرا…
من چادر به سر می کنم زیرا…
زیرا نقش یک خانم چادری را در فلان فیلم فلان کارگردان بازی میکنم و باید…
زیرا در فلان شهر کوچک زندگی میکنم و آنجا همه چادری اند و باید…
زیرا در مدرسه شاهد درس میخوانم و باید…
زیرا یکی از شرط های ازدواج فلان آقا با من این بوده و باید…
زیرا خانواده و پدرم اینطور خواسته اند و ناگزیر باید…
زیرا از بچگی سرم کرده اند و یک عادت شده و باید…
زیرا استخدام فلان جا هستم و برای ادامه کارم باید…
زیرا…
بعضی از پاسخ هایی که در جواب چراهایم از برخی چادری ها دیدم و شنیدم…دقت کنید ...فقط برخی… در ظاهر که میبینی خوب هست… اما خدایا تو مبدا میل همه ما را عوض کن…خدایا معرفت بده که قدر بدانیم…قدر چادری که به سر میکنیم… خدایا من چادر الهی را میخواهم… چادر به سر کنم چون تو می پسندی…چون تو اینطور از من حقیرت راضی تر خواهی بود…چرا که قشنگی و بزرگی و عظمت کارهای بنده هایت به قشنگی و بزرگی و عظمت نیت کارهایشان خواهد بود…”و هذا حالی لا یخفی علیک” *
”إنما الأعمال بالنیّات…” *یک لیوان آب تو دستت داری و به چند نفر اون رو تعارف میکنی و همگی ذستت رو رد میکنن: اولی:چون ازت دلخوری داره و دوست نداره از دست تو آب بگیره… دومی:چون روزه است نمیتونه آب رو بگیره و میخواد ریا نشه… سومی:چون فکر میکنه همین یه لیوان آب هست میگه نگیرم تا به بعدی برسه و نفر بعدی رو سیراب کنه… چهارمی:سوء ظن داره و با خودش میگه نکنه تو آب چیزی ریخته باشی و … همه یک کار رو انجام دادن یعنی رد کردن آب اما آیا فکر و نیتی که پشت این کار بوده هم یکی بوده!؟ *هدف از گفتن این حرفها فعلا پرداختن به بحث حجاب و حیا و بی حجابی و بدحجابی نیست…ف ع ل ا.چادر فقط یک مثال بود برای نشان دادن مبدا میل های مختلف… *البته چادر سر کردن اونقدر برکت داره که حتی اگه اولشم با نیت دیگه ای سرت کنی وقتی تو مسیرش قرار میگیری کم کم برکاتش رو میبینی و به معرفتش میرسی…اگه چشم دلت رو باز کنی.
زیرا نقش یک خانم چادری را در فلان فیلم فلان کارگردان بازی میکنم و باید…
زیرا در فلان شهر کوچک زندگی میکنم و آنجا همه چادری اند و باید…
زیرا در مدرسه شاهد درس میخوانم و باید…
زیرا یکی از شرط های ازدواج فلان آقا با من این بوده و باید…
زیرا خانواده و پدرم اینطور خواسته اند و ناگزیر باید…
زیرا از بچگی سرم کرده اند و یک عادت شده و باید…
زیرا استخدام فلان جا هستم و برای ادامه کارم باید…
زیرا…
بعضی از پاسخ هایی که در جواب چراهایم از برخی چادری ها دیدم و شنیدم…دقت کنید ...فقط برخی… در ظاهر که میبینی خوب هست… اما خدایا تو مبدا میل همه ما را عوض کن…خدایا معرفت بده که قدر بدانیم…قدر چادری که به سر میکنیم… خدایا من چادر الهی را میخواهم… چادر به سر کنم چون تو می پسندی…چون تو اینطور از من حقیرت راضی تر خواهی بود…چرا که قشنگی و بزرگی و عظمت کارهای بنده هایت به قشنگی و بزرگی و عظمت نیت کارهایشان خواهد بود…”و هذا حالی لا یخفی علیک” *
”إنما الأعمال بالنیّات…” *یک لیوان آب تو دستت داری و به چند نفر اون رو تعارف میکنی و همگی ذستت رو رد میکنن: اولی:چون ازت دلخوری داره و دوست نداره از دست تو آب بگیره… دومی:چون روزه است نمیتونه آب رو بگیره و میخواد ریا نشه… سومی:چون فکر میکنه همین یه لیوان آب هست میگه نگیرم تا به بعدی برسه و نفر بعدی رو سیراب کنه… چهارمی:سوء ظن داره و با خودش میگه نکنه تو آب چیزی ریخته باشی و … همه یک کار رو انجام دادن یعنی رد کردن آب اما آیا فکر و نیتی که پشت این کار بوده هم یکی بوده!؟ *هدف از گفتن این حرفها فعلا پرداختن به بحث حجاب و حیا و بی حجابی و بدحجابی نیست…ف ع ل ا.چادر فقط یک مثال بود برای نشان دادن مبدا میل های مختلف… *البته چادر سر کردن اونقدر برکت داره که حتی اگه اولشم با نیت دیگه ای سرت کنی وقتی تو مسیرش قرار میگیری کم کم برکاتش رو میبینی و به معرفتش میرسی…اگه چشم دلت رو باز کنی.
۳.۴k
۲۱ آبان ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.