می خواهم مثل قدیمی ها

می خواهم مثل قدیمی ها
خوشبخت باشیم
یک خوشبختی ساده ی دوست داشتنی
یک ایوان و عصرهایِ آدینه،
تکیه دادن به یک صندلی،
و زیر لب زمزمه کردن یک شعر،
شنیدن صدای بازی بچه ها،
صدا کردن نام تو،
جانم شنیدن های تو..
و هزاران حرفِ نگفته را
با یک نگاه، با یک سکوت گفتن
می خواهم تمام قانون های این زندگی های امروزه را
دور بیاندازم
از نو قدیمی شوم
و به مادربزرگ از دنیا رفته ام در دل بگویم:
راست می گفتی جانِ دل
قدیم ترها تعهد حرمت داشت،
عشق عشق بود..!
+
برای کسی دل به دریا بزنید؛
که همسفر بخواهد،
نه قایق..!
دیدگاه ها (۱)

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برودلذتش کنج دلت تا به ابد خواه...

بعضی آدمها بوی خوب می دهندحرف که می زننداز دهانشاناز صدایشان...

ای کاش آدمی:مثل موها وُ ناخن هاچیزهای بیشتری می‌توانست کوتاه...

بچه که بودیم از گم شدن می ترسیدیم.اصلا همه ی بچه ها از گم ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط