بچه که بودیم از گم شدن می ترسیدیم.
بچه که بودیم از گم شدن می ترسیدیم.
اصلا همه ی بچه ها از گم شدن می ترسند.وقتی در خیابان راه می روند آنقدر محکم دست پدر و مادرشان را میگیرند تا مبادا درهیاهوی شلوغی ها گم نشوند.
#گم شدن اصلا فعل قشنگی نیست.
دلهره آور است و کمی هم ترسناک.
آدمی حتی اگر یک سکه 100 تومانی اش هم گم شود کلافه می شود. یک کیف پول یا یک کتابی که جایی گم اش کرده یا حتی کوچکتر از آن ...
اصلا تا وقتی پیدایش نکند مدام چشمش دنبال گم شده اش می گردد. هر جا که می رود و شبیه آن شی گم شده اش را می بیند دلش یکهو هوس آن را می کند.
خیلی وقتها هم کلافه می شوداز بس به گم شده اش فکر می کند.گاهی دلتنگ می شود...
گم شدن فعل قشنگی نیست...
مخصوصا زمانی که چیزی یا کسی گم شود و هیج کس به دنبالش نگردد ...
هیچ کس دلش شور نزند برای پیدا کردنش...
و گم شده کم کم فراموش شود. این غمگین ترین حالت یک گم شدن است.
من مدتهاست گم شده ام...
اصلا همه ی بچه ها از گم شدن می ترسند.وقتی در خیابان راه می روند آنقدر محکم دست پدر و مادرشان را میگیرند تا مبادا درهیاهوی شلوغی ها گم نشوند.
#گم شدن اصلا فعل قشنگی نیست.
دلهره آور است و کمی هم ترسناک.
آدمی حتی اگر یک سکه 100 تومانی اش هم گم شود کلافه می شود. یک کیف پول یا یک کتابی که جایی گم اش کرده یا حتی کوچکتر از آن ...
اصلا تا وقتی پیدایش نکند مدام چشمش دنبال گم شده اش می گردد. هر جا که می رود و شبیه آن شی گم شده اش را می بیند دلش یکهو هوس آن را می کند.
خیلی وقتها هم کلافه می شوداز بس به گم شده اش فکر می کند.گاهی دلتنگ می شود...
گم شدن فعل قشنگی نیست...
مخصوصا زمانی که چیزی یا کسی گم شود و هیج کس به دنبالش نگردد ...
هیچ کس دلش شور نزند برای پیدا کردنش...
و گم شده کم کم فراموش شود. این غمگین ترین حالت یک گم شدن است.
من مدتهاست گم شده ام...
۶۳۷
۱۷ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.