روایات ولادت امام قسمت
روایات ولادت امام قسمت۳
در روایت دیگری آمده است که: «سپس لحظاتی چند، حالت وصفناپذیری برایم پیش آمد به گونهای که گویی دستگاه دریافت وجودم از کار افتاده است و نمیدانم چه میگذرد. به خود آمدم و فریاد زنان و به سرعت، به طرف اطاق حضرت عسکری علیه السّلام تافتم، امّا پیش از آنکه چیزی بگویم فرمود: «عمّه جان! بازگرد که او را در همانجا خواهی یافت که از برابر دیدگانت ناپدید شد.»
به اطاق «نرجس» بازگشتم دیدم پردهای که ما را از هم جدا ساخته بود، برطرف شده است. چشمم به آن بانو افتاد و دیدم چهرهاش غرق در نور است به گونهای که دیدگانم را خیره ساخت و در همین لحظات کودک گرانمایهای را دیدم که در حال سجده است و خدای را ستایش میکند.
بر بازوی راست او این آیه شریفه نوشته شده است که:
«جاءَ اَلْحَقُّ وَ زَهَقَ اَلْباطِلُ إِنَّ اَلْباطِلَ کانَ زَهُوقاً.»(2)
2-آیه 81 سوره اسرا
و در سجدۀ خویش میفرمود:
«اشهد ان لا اله الاّ اللّه، وحده لا شریک له و انّ جدّی محمّدا رسول اللّه و أنّ أبی أمیر المؤمنین ولیّ اللّه. . ..»
یعنی: گواهی میدهم که خدایی جز خدای یکتا، که شریک و همتایی ندارد، نیست و نیای گرانقدرم محمّد صلّی اللّه علیه و اله پیامآور اوست. و پدر والایم امیر مؤمنان علیه السّلام دوست و جانشین پیامبر خداست.
آنگاه امامان نور را پس از امیر مؤمنان علیه السّلام یکی بعد از دیگری تا نام مبارک پدر گرانقدرش حضرت عسکری علیه السّلام برشمرد سپس فرمود:
«بار خدایا! آنچه را به من وعده فرمودی تحقّق بخش و کار بزرگم را در پرتو قدرتت تدبیر فرما و گامهایم را در قیام پرشکوه و آسمانیم برای برانداختن بیداد و ستم، و استقرار کامل عدالت و مهر در سراسر گیتی استوار ساز و به دست من، زمین را از عدلوداد لبریز گردان!»
پس از آن سر از سجده برداشت و به تلاوت این آیۀ مبارکه پرداخت:
«شَهِدَ اَللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ اَلْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا اَلْعِلْمِ، قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ* إِنَّ اَلدِّینَ عِنْدَ اَللّهِ اَلْإِسْلامُ. ...»(3)
3-سوره ال عمرا آیات 19-18
یعنی: خدا گواهی داد و فرشتگان و دانشمندان نیز، که: هیچ خدایی برپای دارندۀ عدل، جز او نیست، خدایی جز او نیست که پیروزمند و فرزانه است.
بیتردید دین در نزد خدا تنها اسلام است.
پس از تلاوت آیۀ شریفه عطسه کرد و فرمود:
«الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی اللّه علی محمّد و آله، زعمت الظلمة أنّ حجّة اللّه داحضة لو أذن لنا فی الکلام لزال الشک.»
یعنی: سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است و درود خدای بر محمّد و خاندانش باد!
بیدادگران چنین پنداشتهاند که: حجّت خدا از میان رفته است امّا اگر خدا به من فرمان ظهور دهد، آنگاه تردیدها و تردیدافکنیها از میان خواهد رفت.
آن کودک گرانمایه را برگرفتم و با شور و اشتیاق، در دامان خود نشاندم. دیدم پاک و پاکیزه است. در این هنگام، حضرت عسکری علیه السّلام مرا ندا داد که: «عمّه جان! پسرم را بیاور!»
آن وجود گرامی را به پیشگاه پدرش بردم و آن حضرت او را به سبک مخصوص روی دست گرفت و زبان مبارک خویش را بر دهان او گذاشت. آنگاه با دست خویش، سر و چشم و گوش او را به سبکی خاصّ، اندکی فشرد و فرمود: «پسرم! سخن بگو.»
در روایت دیگری آمده است که: «سپس لحظاتی چند، حالت وصفناپذیری برایم پیش آمد به گونهای که گویی دستگاه دریافت وجودم از کار افتاده است و نمیدانم چه میگذرد. به خود آمدم و فریاد زنان و به سرعت، به طرف اطاق حضرت عسکری علیه السّلام تافتم، امّا پیش از آنکه چیزی بگویم فرمود: «عمّه جان! بازگرد که او را در همانجا خواهی یافت که از برابر دیدگانت ناپدید شد.»
به اطاق «نرجس» بازگشتم دیدم پردهای که ما را از هم جدا ساخته بود، برطرف شده است. چشمم به آن بانو افتاد و دیدم چهرهاش غرق در نور است به گونهای که دیدگانم را خیره ساخت و در همین لحظات کودک گرانمایهای را دیدم که در حال سجده است و خدای را ستایش میکند.
بر بازوی راست او این آیه شریفه نوشته شده است که:
«جاءَ اَلْحَقُّ وَ زَهَقَ اَلْباطِلُ إِنَّ اَلْباطِلَ کانَ زَهُوقاً.»(2)
2-آیه 81 سوره اسرا
و در سجدۀ خویش میفرمود:
«اشهد ان لا اله الاّ اللّه، وحده لا شریک له و انّ جدّی محمّدا رسول اللّه و أنّ أبی أمیر المؤمنین ولیّ اللّه. . ..»
یعنی: گواهی میدهم که خدایی جز خدای یکتا، که شریک و همتایی ندارد، نیست و نیای گرانقدرم محمّد صلّی اللّه علیه و اله پیامآور اوست. و پدر والایم امیر مؤمنان علیه السّلام دوست و جانشین پیامبر خداست.
آنگاه امامان نور را پس از امیر مؤمنان علیه السّلام یکی بعد از دیگری تا نام مبارک پدر گرانقدرش حضرت عسکری علیه السّلام برشمرد سپس فرمود:
«بار خدایا! آنچه را به من وعده فرمودی تحقّق بخش و کار بزرگم را در پرتو قدرتت تدبیر فرما و گامهایم را در قیام پرشکوه و آسمانیم برای برانداختن بیداد و ستم، و استقرار کامل عدالت و مهر در سراسر گیتی استوار ساز و به دست من، زمین را از عدلوداد لبریز گردان!»
پس از آن سر از سجده برداشت و به تلاوت این آیۀ مبارکه پرداخت:
«شَهِدَ اَللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ اَلْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا اَلْعِلْمِ، قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ* إِنَّ اَلدِّینَ عِنْدَ اَللّهِ اَلْإِسْلامُ. ...»(3)
3-سوره ال عمرا آیات 19-18
یعنی: خدا گواهی داد و فرشتگان و دانشمندان نیز، که: هیچ خدایی برپای دارندۀ عدل، جز او نیست، خدایی جز او نیست که پیروزمند و فرزانه است.
بیتردید دین در نزد خدا تنها اسلام است.
پس از تلاوت آیۀ شریفه عطسه کرد و فرمود:
«الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی اللّه علی محمّد و آله، زعمت الظلمة أنّ حجّة اللّه داحضة لو أذن لنا فی الکلام لزال الشک.»
یعنی: سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است و درود خدای بر محمّد و خاندانش باد!
بیدادگران چنین پنداشتهاند که: حجّت خدا از میان رفته است امّا اگر خدا به من فرمان ظهور دهد، آنگاه تردیدها و تردیدافکنیها از میان خواهد رفت.
آن کودک گرانمایه را برگرفتم و با شور و اشتیاق، در دامان خود نشاندم. دیدم پاک و پاکیزه است. در این هنگام، حضرت عسکری علیه السّلام مرا ندا داد که: «عمّه جان! پسرم را بیاور!»
آن وجود گرامی را به پیشگاه پدرش بردم و آن حضرت او را به سبک مخصوص روی دست گرفت و زبان مبارک خویش را بر دهان او گذاشت. آنگاه با دست خویش، سر و چشم و گوش او را به سبکی خاصّ، اندکی فشرد و فرمود: «پسرم! سخن بگو.»
- ۲.۳k
- ۱۲ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط