پارت شانزدهم

پارت شانزدهم
قشنگام ببخشید پارت قبل رو کم گذاشتم تو ماشین بودم

تویه شب سرد زمستونی دخترکی تک و تنها قدم میزد بدون هیچ خونه و سر پناهی اشکاش سرازیر میشدن کنترول مروارید های خوشگلش رو نداشت نمی دونست باید چیکار کنه نمی دونست باید کجااا بره سرگردان بود توی خیابون ها فقط با خودش یه چیز رو زمزمه میکرد اونم

&آخه چرا چرا من تو این دنیا باید انقد زجر بکشم ولی همسن و سال هام باید رل داشته باشن و کنار خانوادشون شاد باشه ( گریه زیاد )
& الان من کجا برم زنگ زدم به نیلا ( دوست صمیمیشه )
&واییی جواب بده تروخدا (گریه )
*جواب داد
علامت نیلا =*
*سلام خره چطوری ؟
&نیلا
*ها چی میخوای ؟
&ببین از خونه فرار کردم جایی ندارم که برم میتونم بیام پیشت ؟
*آره قشنگم بیا خونم مامان باباهم خونه نیستن بیا
&مرسی آدرستون همون قبلیس دیگه ؟
*آره
&اوکی میام
*میبینمت (قطع کرد )
&آخه تا کی باید خونه نیلا باشممممم (جیغ کشید و کل مردم دورش جمع شدن )
که یکی از اونا گفت چقدر شبیه جیمینی نکنه خودشی
ادامه دارد
دیدگاه ها (۱۶)

پارتت هفدهم ببخشید قشنگام که یه مدت نبودم واقعا شرایطش رو ند...

سلامم خوشگلا پارت ۱۸ اه وقت گر آوردینا بیاین بریم دیگه میگه ...

پارتتت پانزده 🦋🌸×نترس عمو جون من میخوام کمکت کنم به بابات هم...

واییی باورم نمیشه دارم پارت میزارم شما هم ؟خب بریم سراغ فیک ...

فیک نویس ( پارت ۱۵ )مایل به پارت بعدی؟؟؟دکتر: وضعیتشون خیلی ...

پارت ۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط