گاهگاهی باز دلم هوایت را می کند
'
گاهگاهی باز دلم هوایت را می کند
آلبوم عکس هایمان را باز می کنم
و تمام دلتنگی هایم را بر روی چشم هایت میریزم
دوباره دلم می گیرد
و باز در یک لحظه ترس فراموش شدنِ خودم در تو مانند رعد و برق از تنم می گذرد،
آلبوم را می بندم و دوباره به خودم قولِ دفن کردنش در گوشه ی حیاطِ خانه مان را می دهم
پشتِ پنجره ی اتاقم می روم
کوچه در چشمانم خیس می شود
و بارِ دیگر قامتِ مردانه ی تو را پشت سرم تصور میکنم
تو دست بروی شانه ام می گذاری
من به سمتت برمی گردم
و تو با غرور و لبخند می گویی:
"من بازگشته ام، برای همیشه باز گشته ام، نه اینکه نخواسته باشم، نشد!"
•
•
ریحانه_رنجبر
•
گاهگاهی باز دلم هوایت را می کند
آلبوم عکس هایمان را باز می کنم
و تمام دلتنگی هایم را بر روی چشم هایت میریزم
دوباره دلم می گیرد
و باز در یک لحظه ترس فراموش شدنِ خودم در تو مانند رعد و برق از تنم می گذرد،
آلبوم را می بندم و دوباره به خودم قولِ دفن کردنش در گوشه ی حیاطِ خانه مان را می دهم
پشتِ پنجره ی اتاقم می روم
کوچه در چشمانم خیس می شود
و بارِ دیگر قامتِ مردانه ی تو را پشت سرم تصور میکنم
تو دست بروی شانه ام می گذاری
من به سمتت برمی گردم
و تو با غرور و لبخند می گویی:
"من بازگشته ام، برای همیشه باز گشته ام، نه اینکه نخواسته باشم، نشد!"
•
•
ریحانه_رنجبر
•
- ۳.۴k
- ۱۹ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط