تو حیاط بود. کوک: عه سلام خسته نباشید. من: سلام، ممنون. ک
تو حیاط بود. کوک: عه سلام خسته نباشید. من: سلام، ممنون. کوک: بچه ها خونه نستن راحت باشین. من: عه کجا رفتن؟ کوک: رفتن بیرون چیزی بگیرن بیان. من: اهان اوکی با اجازه. کوک: بفرمایید، پشت سرش منم رفتم تو خانم خیلی خوبیه من ازش خوشم اومده☺️. من: رفتم بالا تو اتاق لباسامو عوض کردم یه شلوارک خیلی کوتاه راحت با یه تاپ راحت پوشدم تازه ماله پریودم نبود چون یادم اومد تتزه پریود شده بودم اما دلیل اصلیشو هم نمیدونستم اما خیلی شدید شده بود. اومدم پایین هنوز اونا نیومده بودن رفتم رو مبل نشستم یه زره چشامو بستم و خوابم برد. کوک: من از تو اشپزخونه اومدم بیرون که دیدم هه مین روی مبل نشسته خوابش برده رفتم کنارش نشستم و به لباساش نگاه کردم خیلی خوشگل و کیوت بود بهش میومد. به شوگا پیام دادم گفتم گرفتین غذا رو شوگا:نه تازه رسیدیم ترافیک بود سفارش دادیم الان تو ماشین نشستیم. کوک: اوک بای. گوشیمو که خاموش کردم گذاشتم کنار دیدم سر هه مین دار میوفته اروم سرشو با دستم گذاشتم رو شونم حس عجیبی داشتم یکم که گذشت بغلش کردم بردمش بالا و خیلی یواش گذاشتمش رو تخت و اومدم پایین یه ساعتی گذشت
۱۵.۶k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲