این منم غمگین ترین دیوانه ی غمگین شهر

این منم غمگین ترین دیوانه ی غمگین شهر
مثل فرهادی که تلخی دیده از شیرین شهر

بی تو حتی مرگ من هم قصه ی پیچیده ایست
خانه ی من می شود یک روز باغ ِفین شهر

بعد تو باران نیامد چون دعاهای مرا
بی اثر کرده طلسم مردمِ بدبین شهر

دل شکستن بعد تو در شهر ما مرسوم شد
کاش می دیدی چه کرده رفتنت با دین ِشهر

یاد من می آ‌ورد شب بوی گیسوی تو را
کوچه های خیس ِاز باران و عطرآگین شهر

از تو تنها وصف دیدارت نصیب ما شده
برف ِ تجریش است و سوزش می رسد پاییِن شهر
#محمد_شیخی
دیدگاه ها (۸)

دنیایم چیزی کم داشتآمدنت؛معجز‌ه‌ای زیبا بود...چشمانت؛دل می‌ب...

من عاشق آدمهایِ بی قید و شرطمآدمهای بی اما و اگرآدمهای بی به...

راه امشب میبرد سویت مرامیکشد در بند گیسویت مراگاه لیلا گاه م...

.روزهایی که بی تو می گذردگرچه با یاد توست ثانیه هاشآرزو باز ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط