۲ماه بعد
۲ماه بعد
.........
_اوففففف محمد
محمد:جاندل محمد محمد ب فدای حرص خوردنات
با چشمای مظلومم بهش خیره شدم طاقت نیاورد و از بینیم گاز ریزی گرفت
_اخ مامانی یه بار نشد ت عین صگ گاز نگیری
تو این دو ماه یخم باز شده بود دیگه خیلی کم خجالت میکشیدم و محمد خیلی دوسش دارم اندازه دنیا ولی میترسیدم اینکه همه دوست داشنتش دروغ باشه یا اینکه خانوادم بفهمن وایی دلشوره گرفتم
محمد:داری ب چی فکر میکنی فندقکم
خدمو براش لوس کردم و رو پاهاش نشستم راستی گفته بودم اومدیم خونه مجردیش خب اره میدونم خیلی زود اعتماد کردم ولی من میتونم از خودم دفاع کنم
_محمد
لبخند محوی زد و دستای پر قدرتش و دورم حلقه کرد
محمد:جانم وروجک
_من علوسک میخوام
یکم بهم خیره شد و سرش و نزدیک گوشم برد لاله گوشمو نرم بوسید ی دستشو گذاشت کنار صورتمو شروع کرد ب بوسیدن گردنم
وایی اگه کبود بشه بدبخت میشم زود فاصله گرفتم و از رو پاهاش بلند شدم
_ام چیزه
سرمو بلند کردم چقد ترسناک شده بود چرا اخم کرده وایی الانه ک حمله کنه بخاطر عصبانیت زیادش صداش کلفت تر و ترسناک شده بود
محمد:نگین اون روی صگمو بالا نیار بیا بشین رو پام
نمیتونستم تکون بخورم یعنی واضح تر و شیک تر بگم میترسیدم یه بلایی سرم بیاره وقتی دید هیچ حرکتی نمیکنم اینبار عربده زد
محمد:نگیییننن جنده دارم میگم بیا بشین اون روی صگمو بالا نیار واسه من ادای مظلومارو در میاره فک کردی نمیفهمم زیر چند نفر بودی هااانن
گوشامو گرفتم من حساس بودم ب صدای بلند حساس بودم نه نه تموم خاطرات نه نمیتونم خداجون خدت میدونی نمیتونم بس کن بس کن نباید ضعیف باشم اسپریم کجاس ایی نفسم زمزمه وارد اسم محمد و صدا کردم
_محمد،محمد
با نگرانی نگاهم کرد که روی زمین فرود اومدم دوید سمتمو بغلم کرد گونمو نوازش کرد نگرانی تو نی نی چشماش میدیدم حرفاش خنجر بود واسم ولی من نمیدونم چرا ولی دوسش داشتم شاید ی حس وابستگی هرچی هست عشق نیست درسته دیگه، اره عشق نیست عاشقی برای من جرمه یک جرم سنگین قربون صدقه هاشو دوست دارم
محمد:نگینکم زندگیم غلط کردم نگین چت شد اخه عمر محمد چت شد فندقکم ببین محمدتو هوم ببین، چت شده حداقل بگو چیکار کنم
نمیتونستم حرف بزنم نگرانیشم نمیتونستم تحمل کنم
_اسپریم
محمد:اسپری؟ اسپری چی؟
بلندم کرد و روی کاناپه گذاشت ب سمت کیفم رفت و توش رو نگاه کرد
محمد:پیداش کردم
با دو ب سمتم اومد و جلوی دهنم گرفت چند بار اسپری کرد و کم کم نفسم برگشت و دوباره تونستم نفس بکشم محمد ک دید مبتونم نفس بکشم کنارم روی کاناپه نشست و صورت بیجونمو با دستای لرزونش قاپ کرد لرزش؟چرا دستاش میلرزه یعنی همش بخاطر منه با بیحالی ب چشمای رنگ شبش نگاه کردم خوشرنگ بود...
ادامه دارد...
🦉💜
.........
_اوففففف محمد
محمد:جاندل محمد محمد ب فدای حرص خوردنات
با چشمای مظلومم بهش خیره شدم طاقت نیاورد و از بینیم گاز ریزی گرفت
_اخ مامانی یه بار نشد ت عین صگ گاز نگیری
تو این دو ماه یخم باز شده بود دیگه خیلی کم خجالت میکشیدم و محمد خیلی دوسش دارم اندازه دنیا ولی میترسیدم اینکه همه دوست داشنتش دروغ باشه یا اینکه خانوادم بفهمن وایی دلشوره گرفتم
محمد:داری ب چی فکر میکنی فندقکم
خدمو براش لوس کردم و رو پاهاش نشستم راستی گفته بودم اومدیم خونه مجردیش خب اره میدونم خیلی زود اعتماد کردم ولی من میتونم از خودم دفاع کنم
_محمد
لبخند محوی زد و دستای پر قدرتش و دورم حلقه کرد
محمد:جانم وروجک
_من علوسک میخوام
یکم بهم خیره شد و سرش و نزدیک گوشم برد لاله گوشمو نرم بوسید ی دستشو گذاشت کنار صورتمو شروع کرد ب بوسیدن گردنم
وایی اگه کبود بشه بدبخت میشم زود فاصله گرفتم و از رو پاهاش بلند شدم
_ام چیزه
سرمو بلند کردم چقد ترسناک شده بود چرا اخم کرده وایی الانه ک حمله کنه بخاطر عصبانیت زیادش صداش کلفت تر و ترسناک شده بود
محمد:نگین اون روی صگمو بالا نیار بیا بشین رو پام
نمیتونستم تکون بخورم یعنی واضح تر و شیک تر بگم میترسیدم یه بلایی سرم بیاره وقتی دید هیچ حرکتی نمیکنم اینبار عربده زد
محمد:نگیییننن جنده دارم میگم بیا بشین اون روی صگمو بالا نیار واسه من ادای مظلومارو در میاره فک کردی نمیفهمم زیر چند نفر بودی هااانن
گوشامو گرفتم من حساس بودم ب صدای بلند حساس بودم نه نه تموم خاطرات نه نمیتونم خداجون خدت میدونی نمیتونم بس کن بس کن نباید ضعیف باشم اسپریم کجاس ایی نفسم زمزمه وارد اسم محمد و صدا کردم
_محمد،محمد
با نگرانی نگاهم کرد که روی زمین فرود اومدم دوید سمتمو بغلم کرد گونمو نوازش کرد نگرانی تو نی نی چشماش میدیدم حرفاش خنجر بود واسم ولی من نمیدونم چرا ولی دوسش داشتم شاید ی حس وابستگی هرچی هست عشق نیست درسته دیگه، اره عشق نیست عاشقی برای من جرمه یک جرم سنگین قربون صدقه هاشو دوست دارم
محمد:نگینکم زندگیم غلط کردم نگین چت شد اخه عمر محمد چت شد فندقکم ببین محمدتو هوم ببین، چت شده حداقل بگو چیکار کنم
نمیتونستم حرف بزنم نگرانیشم نمیتونستم تحمل کنم
_اسپریم
محمد:اسپری؟ اسپری چی؟
بلندم کرد و روی کاناپه گذاشت ب سمت کیفم رفت و توش رو نگاه کرد
محمد:پیداش کردم
با دو ب سمتم اومد و جلوی دهنم گرفت چند بار اسپری کرد و کم کم نفسم برگشت و دوباره تونستم نفس بکشم محمد ک دید مبتونم نفس بکشم کنارم روی کاناپه نشست و صورت بیجونمو با دستای لرزونش قاپ کرد لرزش؟چرا دستاش میلرزه یعنی همش بخاطر منه با بیحالی ب چشمای رنگ شبش نگاه کردم خوشرنگ بود...
ادامه دارد...
🦉💜
۴.۵k
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.