آموختم

" آموختم "
تلافی کردن از انرژی خودم می کاهد.
" آموختم "
گاهی از زیاد نزدیک شدن فراموش می شوی.
" آموختم "
تا با کفش کسی راه نرفتم راه رفتنش را قضاوت نکنم.

" آموختم "
گاهی برای بودن باید محو شد.
" آموختم "
دوست خوب پادشاه بی تاج و تختیست که بر دل حکومت میکند.
" آموختم "
از کم بودن نترسم اگر کم باشم شاید ولم کنن ولی زیاد که باشم حیفم میکنن.
" آموختم "
برای شناخت آدمها یکبار بر خلاف میلشان عمل کنم.
واین شدک ازخودم ی آدم دیگه ساختم.اماب #سختـے
#شروع دوباره..


#افسوس
دیدگاه ها (۰)

دیگر برایم مهم نیست !بی حس شده ام ...از قضاوت و بی انصافیِ ه...

#معمولی

من در هیچ دسته‌ای جا نمی‌شدم، از تمام چهارچوب‌ها و کادرها می...

دورِ خودت دایره‌ای بکشدایره‌ای به وسعتِ بیخیال بودن ...دایره...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط