یک شاهدخت و چهار خواننده
یک شاهدخت و چهار خواننده
📌 پارت بیست و دوم 📌
سرم رو عقب کشید و لبام رو بوسید چشمام توی نور ندید ولی بعد دیدم که
یهو به عقب هلش دادم
_ چی تو اینجا چیکار کنی کی بهت اجازه داد بیای تو
+ انقدر سخت نگیر
_ تو به چه حقی من رو........
دوباره لباش رو روی لبام گذاشت و مک زد
سعی کردم از خودم جداش کنم اما اون لعنتی خیلی قوی بود
یکی اون رو ازم جدا کرد و شروع به زدنش کرد
چان : بیا برین بزار دو تا برادر مشکلشون رو خودشون حل کنن
باهاش رفتم
( کریس )
از تمرین برگشتیم رفتیم داخل چی وان اینجا چیکار می کرد چرا داره هانا رو میبوسه بدون توجه به بچه ها رفتم و وان رو از روی هانا پرت کردم اون ور بعد شروع کردم به زدنش
وان : مشکلت چیه ها؟؟
_ مشکل من توی اول مادرم رو ازم گرفتی حالا هم دست از سر هانا برنمیداری
+ من هانا رو دوست دارم
_ چی دوست داری !؟ تو به اون خیانت کردی
+ پس همه چی رو بهت گفته
_ نیاز نیست که بگه تو همین الانشم با دوستشی فهمیدی بعد میگی دوسش داری ؟ ( باداد )
+ من بهش خیانت نکردم اولش بخواطر پول می خواستمش ولی وقتی که رفت فهمیدم دوستش دارم
_ برای همین دنبالش گشتی و بعد با مین آشنا شدی از ظرافتش خوست آمد و خواستی دوتامون رو داشته باشی
یک مشت زدم توی صورتش لبش جر خورد
( حقش بود تا باشه از این مشتا )
( هانا )
سوار ماشین شدیم و رفتیم خوابگاه
چان از قبل همه چی رو هماهنگ کرده بود چان واقعا یه جلتنمنه 😍😍
لایک و کامنت ❤️❤️❤️❤️
این بار جای حساس تموم نکردم 😉
📌 پارت بیست و دوم 📌
سرم رو عقب کشید و لبام رو بوسید چشمام توی نور ندید ولی بعد دیدم که
یهو به عقب هلش دادم
_ چی تو اینجا چیکار کنی کی بهت اجازه داد بیای تو
+ انقدر سخت نگیر
_ تو به چه حقی من رو........
دوباره لباش رو روی لبام گذاشت و مک زد
سعی کردم از خودم جداش کنم اما اون لعنتی خیلی قوی بود
یکی اون رو ازم جدا کرد و شروع به زدنش کرد
چان : بیا برین بزار دو تا برادر مشکلشون رو خودشون حل کنن
باهاش رفتم
( کریس )
از تمرین برگشتیم رفتیم داخل چی وان اینجا چیکار می کرد چرا داره هانا رو میبوسه بدون توجه به بچه ها رفتم و وان رو از روی هانا پرت کردم اون ور بعد شروع کردم به زدنش
وان : مشکلت چیه ها؟؟
_ مشکل من توی اول مادرم رو ازم گرفتی حالا هم دست از سر هانا برنمیداری
+ من هانا رو دوست دارم
_ چی دوست داری !؟ تو به اون خیانت کردی
+ پس همه چی رو بهت گفته
_ نیاز نیست که بگه تو همین الانشم با دوستشی فهمیدی بعد میگی دوسش داری ؟ ( باداد )
+ من بهش خیانت نکردم اولش بخواطر پول می خواستمش ولی وقتی که رفت فهمیدم دوستش دارم
_ برای همین دنبالش گشتی و بعد با مین آشنا شدی از ظرافتش خوست آمد و خواستی دوتامون رو داشته باشی
یک مشت زدم توی صورتش لبش جر خورد
( حقش بود تا باشه از این مشتا )
( هانا )
سوار ماشین شدیم و رفتیم خوابگاه
چان از قبل همه چی رو هماهنگ کرده بود چان واقعا یه جلتنمنه 😍😍
لایک و کامنت ❤️❤️❤️❤️
این بار جای حساس تموم نکردم 😉
۶.۰k
۰۱ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.