یک شاهدخت و چهار خواننده
یک شاهدخت و چهار خواننده
📌 پارت بیست و یکم 📌
چان : چی ژاپن ؟
_ وای سوتی دادم
ااااا خب راس ......
کای : چرا شما ها تنها نشستین !؟
بیاین توی آلاچیق بیش ما
دو تایمون بلند شدیم و رفتیم توی آلاچیق کریس داشت حرف میزد تا ما آمدیم حرفش رو قطع کرد
چان : خب داشتی می گفتی توی ژاپن چی ؟!
با خودم زمزمه کردم: ول کن نیست
کای : چیزی گفتی ؟
_ اوه ن ... نه
_ خب راستش من داشتم فرار میکردم
چان : از دسته کی ؟
_ مین راجبه وان بهتون چیزی گفته
کای : آره همه جیو حتی فرارت از خونه برای چی میپرسی ؟!
_ کای خیلی خنگی من همونیم که دی او بوسیدم
همه : اما اون که پسر بود
_ من برای اینکه کسی نشناستم خودمو شبیه پسرا کردم
سوهو : چی تو بودی ؟ ما تمام این مدت فکر می کردیم دی او گ°ی هست
_ اوپا من واقعا متاسفم 😞
ذهن دی او : زود باش یه چیزی بگو خیلی شکه شم اون پسر واقعا هانا بود
وی او : اه نه من باید متاسف باشم که بوس اولت رو ازت گرفتم
_ تو از کجا میدونید بوس اولم بود
ایش مین اینم گفته اَه
همه باهم زدیم زیره خنده
شب شده بود رفتم پایین پسرا تمرین بودن منم به خدمتکارا گفتم کارتون تموم شده میتونین بریم هیچ کس خونه نبود رفتم روی کاناپه نشستم گوشیم رو برداشتم که به پدر بزرگم زنگ بزنم که یک نفر دستش رو گذاشت روی چشمام
همون آدمه : من کیم ؟
اول فکر کردم چان باشه چون دستای بزرگی داشت _ چان تویی
سرم رو عقب کشید و لبام رو بوسید چشمام توی نور ندید ولی بعد دیدم که .......
کامنت و لایک 💖💖💖
کرما زیاد شده 😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁
📌 پارت بیست و یکم 📌
چان : چی ژاپن ؟
_ وای سوتی دادم
ااااا خب راس ......
کای : چرا شما ها تنها نشستین !؟
بیاین توی آلاچیق بیش ما
دو تایمون بلند شدیم و رفتیم توی آلاچیق کریس داشت حرف میزد تا ما آمدیم حرفش رو قطع کرد
چان : خب داشتی می گفتی توی ژاپن چی ؟!
با خودم زمزمه کردم: ول کن نیست
کای : چیزی گفتی ؟
_ اوه ن ... نه
_ خب راستش من داشتم فرار میکردم
چان : از دسته کی ؟
_ مین راجبه وان بهتون چیزی گفته
کای : آره همه جیو حتی فرارت از خونه برای چی میپرسی ؟!
_ کای خیلی خنگی من همونیم که دی او بوسیدم
همه : اما اون که پسر بود
_ من برای اینکه کسی نشناستم خودمو شبیه پسرا کردم
سوهو : چی تو بودی ؟ ما تمام این مدت فکر می کردیم دی او گ°ی هست
_ اوپا من واقعا متاسفم 😞
ذهن دی او : زود باش یه چیزی بگو خیلی شکه شم اون پسر واقعا هانا بود
وی او : اه نه من باید متاسف باشم که بوس اولت رو ازت گرفتم
_ تو از کجا میدونید بوس اولم بود
ایش مین اینم گفته اَه
همه باهم زدیم زیره خنده
شب شده بود رفتم پایین پسرا تمرین بودن منم به خدمتکارا گفتم کارتون تموم شده میتونین بریم هیچ کس خونه نبود رفتم روی کاناپه نشستم گوشیم رو برداشتم که به پدر بزرگم زنگ بزنم که یک نفر دستش رو گذاشت روی چشمام
همون آدمه : من کیم ؟
اول فکر کردم چان باشه چون دستای بزرگی داشت _ چان تویی
سرم رو عقب کشید و لبام رو بوسید چشمام توی نور ندید ولی بعد دیدم که .......
کامنت و لایک 💖💖💖
کرما زیاد شده 😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁
۴.۵k
۰۱ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.