چنان ز دوست ملولم که گر حدیث کنم هزار ناله برآید ز قلب دشمن من اثر در آن دل سنگین نمیکند چه کنم وگرنه رخنه به فولاد کرده شیون من سواد زلف و بیاض رخ تو روشن کرد حکایت شب تاریک و روز روشن من #فروغی_بسطامی
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.