{خدمتکار تمام وقت} پارت ۴
{خدمتکار تمام وقت} پارت ۴
ویو نویسنده
ا.ت غذا رو برای کوک گرم کرد و رو میز گذاشت که همون لحظه پرسید
_ دیدم که داشتی آهنگم رو گوش میکردی
_ چطور بود؟ خوب بود؟
+ راستش خیلی قشنگ بود[ با لبخند ]
( منظورش اون ورژن که میگه آی بی لاوینگ یو رایت ع پس منحرف نشین😂 )
کوک هم لبخند زد
ویو ا.ت
بعد از اینکه غذا رو جمع کردم کوک رفت خوابید من هم که خسته بودم رفتم خوابیدم
پرش به صبح
ویو نویسنده
ا.ت با صدای کوک از خواب هفت پادشاه بیدار شد و دید که کوک اومده بهش میگه
_ برام شیر موز درست کن
+باشه ، بزار برم صورتم رو بشورم [ با صدای خواب آلود ]
_ ......[ لبخند دراز ]
( این چه سمی بود نوشتم🗿 )
ا.ت صورتش رو شست ولی هنوز خوابش میومد ( چقد شبیه منه😂 )
همینطور تو عالم خواب و بیداری یه شیر موز درست کرد و به کوک داد
_ ممنون [ با لبخند مهربون ]
ا.ت لبخند چشم بسته ای زد و گونه هاش سرخ شد ( کجا سرخ شد؟ تو ماهیتابه یاع یاع یاع )
+ اوه راستی چرا امروز نرفتین؟
_ اول اینکه اینقدر رسمی حرف نزن دوم اینکهکمپانی امروز بهم استراحت داده
+ آها
پرش زمانی به ظهر
ا.ت میخواد غذا درست کنه ولی دستش به ادویه ای که خیلی بالاست نمیرسه
که یهو یه دست دور کمرش می یاد و ........
___________________________________
نویسندگان کِرمو نمیزارن شما بفهمین قراره تو صحنه حساس چی بشه یاع یاع یاع یاع (بسی خوشحال از این کارم😂)
ویو نویسنده
ا.ت غذا رو برای کوک گرم کرد و رو میز گذاشت که همون لحظه پرسید
_ دیدم که داشتی آهنگم رو گوش میکردی
_ چطور بود؟ خوب بود؟
+ راستش خیلی قشنگ بود[ با لبخند ]
( منظورش اون ورژن که میگه آی بی لاوینگ یو رایت ع پس منحرف نشین😂 )
کوک هم لبخند زد
ویو ا.ت
بعد از اینکه غذا رو جمع کردم کوک رفت خوابید من هم که خسته بودم رفتم خوابیدم
پرش به صبح
ویو نویسنده
ا.ت با صدای کوک از خواب هفت پادشاه بیدار شد و دید که کوک اومده بهش میگه
_ برام شیر موز درست کن
+باشه ، بزار برم صورتم رو بشورم [ با صدای خواب آلود ]
_ ......[ لبخند دراز ]
( این چه سمی بود نوشتم🗿 )
ا.ت صورتش رو شست ولی هنوز خوابش میومد ( چقد شبیه منه😂 )
همینطور تو عالم خواب و بیداری یه شیر موز درست کرد و به کوک داد
_ ممنون [ با لبخند مهربون ]
ا.ت لبخند چشم بسته ای زد و گونه هاش سرخ شد ( کجا سرخ شد؟ تو ماهیتابه یاع یاع یاع )
+ اوه راستی چرا امروز نرفتین؟
_ اول اینکه اینقدر رسمی حرف نزن دوم اینکهکمپانی امروز بهم استراحت داده
+ آها
پرش زمانی به ظهر
ا.ت میخواد غذا درست کنه ولی دستش به ادویه ای که خیلی بالاست نمیرسه
که یهو یه دست دور کمرش می یاد و ........
___________________________________
نویسندگان کِرمو نمیزارن شما بفهمین قراره تو صحنه حساس چی بشه یاع یاع یاع یاع (بسی خوشحال از این کارم😂)
۸.۶k
۱۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.