تو که رفتی تمام امور به هم ریخت شهر از هم پاشید

تو که رفتی تمام امور به هم ریخت. شهر از هم پاشید. 
خیابان ولیعصر یک‌طرفه شد. 
چهارراه ولیعصر شد مزخرف‌ترین زیرگذر جهان. 
شیرینی نوبل هم شد کله‌پزی.
راحت شدی؟ ترس داشتی و می‌گفتی آب از آب تکان نمی‌خورد. دیدی؟ راحت شدی؟ شهر به هم ریخت. 
بعد نامه نوشتی و ایمیل کردی که عکست را دیدم توی اینترنت تکان نخوردی. نمی‌بینی؟ شهر ریخته به هم. من ریخته‌ام به هم. ولی از لج تو هم شده، از لج شهردار تهران هم شده، توی عکس می‌خندم. 
شلوار رنگی می‌پوشم. توی خیابان می‌دوم. بپر بپر می‌کنم...
دس نوشته از خودم
دیدگاه ها (۳)

هـِــ ی غریبـــﮧ !قیــآفت خیلـے آشنـآستمن و تو قبلا جـآیـے ه...

چیــــزِ ✖️بــــدے✖️ کــہ از آدمـــــاےِ✓خــــوب✓ یــــاد گـ...

داداشـم واســم یـه جـــوک تــعــریـف کــرد ... انــقــد خـــ...

#خِـــیلے از مــٰاهــٰا:)#مُـــدتـ هــٰا پـــیشـ#مُردیــــمـ...

رمان: زخم عشقِ توپـارت اول🙇🏻‍♀️💓︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۫...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط