تو دل یه مزرعه یه کلاغ رو سیاه

تو دل یه مزرعه یه کلاغ رو سیاه
هوایی شده بره پابوس امام #رضا
اما هی فکر میکنه اونجا جای کفتراست
آخه من کجا برم یه کلاغ که رو سیاست
من که توی سیاهیا از همه رو سیا ترم
میون اون کبوترا با چه رویی بپرم
تو همین فکرا بودش کلاغ #عاشق ما
یه دلش میگفت برو یه دلش میگفت بمون
که یه هو صدایی گفت تو نترس و راهی شو
به سیاهی فکر نکن تویه زائری برو
من که توی سیاهیا از همه رو سیا ترم
میون اون کبوترا با چه رویی بپرم...
.
.
#چاوشی
دیدگاه ها (۸)

یه پاییز زردو زمستونه سردویه زندونه تنگو یه زخم قشنگوغم #جمع...

#لبخند...

چون زیر بار #دوستی جون کنده بودیاز مهره های گردنت شرمنده بود...

کپشن رو کامل بخوانید!!

بخش جسورانه وجود آدما

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط