نبودنت ماند
نبودنت ماند ،
درد شد
زخم شد و حسرت،
نبودنت آه ِ سینه سوز شد
ازدیاد نبودنت
همه خاطرات خوش را از حافظه ام پاک کرد،
جایـش حفره ای بر روی قلبم نشاند
حفره ای که بعدِ تو با هیچ عشــقی پر نشد.
نبودنت احساس گم شدن سه سالگی ام در میان انبوهی از مردم ناشناس را برایم تداعی کرد.
نبودنت باران آتش بر سرم بود
نبودنت زهر بود
زهری که با تجربه هیچ حس دیگری شیرینی نشد :)
درد شد
زخم شد و حسرت،
نبودنت آه ِ سینه سوز شد
ازدیاد نبودنت
همه خاطرات خوش را از حافظه ام پاک کرد،
جایـش حفره ای بر روی قلبم نشاند
حفره ای که بعدِ تو با هیچ عشــقی پر نشد.
نبودنت احساس گم شدن سه سالگی ام در میان انبوهی از مردم ناشناس را برایم تداعی کرد.
نبودنت باران آتش بر سرم بود
نبودنت زهر بود
زهری که با تجربه هیچ حس دیگری شیرینی نشد :)
- ۹.۲k
- ۰۳ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط