نبودنت ماند

نبودنت ماند ،
درد شد
زخم شد و حسرت،
نبودنت آه ِ سینه سوز شد
ازدیاد نبودنت
همه خاطرات خوش را از حافظه ام پاک کرد،
جایـش حفره ای بر روی قلبم نشاند
حفره ای که بعدِ تو با هیچ عشــقی پر نشد.
نبودنت احساس گم شدن سه سالگی ام در میان انبوهی از مردم ناشناس را برایم تداعی کرد.
نبودنت باران آتش بر سرم بود
نبودنت زهر بود
زهری که با تجربه هیچ حس دیگری شیرینی نشد :)
دیدگاه ها (۱)

اعتماد نکردنو کسایی یادت میدن که بهشون اعتماد کردی

‏لعنت به دنیایی که ...نمیشه با تو بود توش...

به تو گفتم: زیاد، خیلی خیلی زیاد دوستت دارم.جواب دادی: هرچه ...

بیـا صلـــح کنـــیم ....تُـــو دلتنـــگی را .... ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط