سلام مولای مهربانم سلام
سلام مولای مهربانم سلام
آقای غریبم ..... چگونه تاب بیارم ندیدنت را من؟
خدا کند که ببینم رسیدنت را من... ببین چه بر سر من با فراق آوردی
منم اسیر نگاهت , بجا نیاوردی؟
حکایتی شده این جمعه ها و دوری من
شکسته از غم تو شیشه ی صبوری من
کجا پی تو بگردم؟ میان صحرا ها؟
به من به چشم غریبه نگه نکن آقا... جوان , ولی به خدایت قسم که پیرم من
بعید نیست اگر جمعه ای بمیرم من
دوباره جمعه رسیده ست فرصتم دادی
مرا به جان عزیزت خجالتم دادی
نشسته نام تو بر لب برای دلداری
به روی گردن من حق آب و گل داری
میان بغض گلویم که آه پیدا نیست
بدون تو به خدا ره ز چاه پیدا نیست
قبول , حق تو را خوب ادا نکرده دلم
به عهد بسته ی با تو وفا نکرده دلم
اگر محل ندهی تو خدایی حق داری
اگر که جمعه ی بعدی نیایی حق داری
آقای غریبم ..... چگونه تاب بیارم ندیدنت را من؟
خدا کند که ببینم رسیدنت را من... ببین چه بر سر من با فراق آوردی
منم اسیر نگاهت , بجا نیاوردی؟
حکایتی شده این جمعه ها و دوری من
شکسته از غم تو شیشه ی صبوری من
کجا پی تو بگردم؟ میان صحرا ها؟
به من به چشم غریبه نگه نکن آقا... جوان , ولی به خدایت قسم که پیرم من
بعید نیست اگر جمعه ای بمیرم من
دوباره جمعه رسیده ست فرصتم دادی
مرا به جان عزیزت خجالتم دادی
نشسته نام تو بر لب برای دلداری
به روی گردن من حق آب و گل داری
میان بغض گلویم که آه پیدا نیست
بدون تو به خدا ره ز چاه پیدا نیست
قبول , حق تو را خوب ادا نکرده دلم
به عهد بسته ی با تو وفا نکرده دلم
اگر محل ندهی تو خدایی حق داری
اگر که جمعه ی بعدی نیایی حق داری
۱.۴k
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.