چندپارتی جیمینـــــ

parttwo
ساعت ها گذشته و هنوز داخل اتاقم نشستم و دارم نقشه پروژه جدید شرکت و چک میکنم ک مشکلی نداشته باشه.من، آقای پارک، خانم لین و آقای کیم، تو این شرکت شریکیم، اگر بخواطر شراکت ده سالمون نبود هیچوقت حاضر نبود بازی های پارک و لوس بازی های لین و نگاهای کیم و تحمل کنم.
تو فکر رفته بودم ک منشی در زد.
آقای فیلیپین:خانم کیم؟پسرعموتون گفتن ک بهتون بگم پنج دقیقه زودتر برین سر جلسه.
+فیلیپین؟این بار دهمه دارم بهت میگم، لطفاً دیگه ب آقای کیم نگو پسر عموم.
آقای فیلیپین:چشم خانوم.
بعد از رفتن فیلیپین رفتم سمت اتاق جلسه.هنوز پارک نیومده بود، فقط کیم و لین بودن.
+سلام
بعد از سلام کردن، بدون نگاه کردن بهشون، کتمو پشت صندلیه مخصوصم گذاشتم ک دقیقا میشد کنار صندلیه آقای پارک.روی صندلیم نشستم تصمیم گرفتم تا موقعی ک پارک بیاد پروژه هامو آماده کنم.
بعد از چند دقیقه پارک، با بوی عطر مخصوصش، مارو از اومدنش باخبر کرد.
_سلام
__________________________________________________
بلایکین و بفالویین و بکامنتین فرزندانم...
میدونستین کامنتاتون بیشتر از لایکاتون بهم انرژی میده؟
شرطا_____پنج تا لایک،پنج تا کامنت