مجبورم

مجبورم
لباسِ غریبه ها را تن کنم...
خودم را
به یک باجه ی تلفن همگانی برسانم
به امید یک لحظه شنیدنِ صدای بمِ تو
شماره ات را بگیرم
کاش هیچوقت باهم آشنا نمیشدیم
نمیدانستم تو غریبه ها را
بیشتر دوست داری!

ساناز_نجفی
دیدگاه ها (۲)

فدای سرمان که هر کس را آدم حساب کردیمخرد و خمیرمان کرد و رفت...

به یکباره هجوم می‌آوری به ذهنم و من شبیه کسی می‌مانم که گلول...

قلبت را آرام کن ...یک وقتهایی بنشین و خلوت کن با تمام سکوت ه...

سه پارتی از هان: (وقتی عضو نهمی دعواتون میشه و توی کنسرت مجب...

مافیای گل سرخ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط