نام شعرجهنم سرگردان



نام شعر=جهنم سرگردان

شب را نوشیده ام
و بر این شاخه های شکسته می گریم.
مرا تنها گذار
ای چشم تبدار سرگردان !
مرا با رنج بودن تنها گذار.
مگذار خواب وجودم را پر پر کنم.
مگذار از بالش تاریک تنهایی سر بردارم
و به دامن بی تار و پود رویاها بیاویزم.
سپیدی های فریب
روی ستون های بی سایه رجز می خوانند.
طلسم شکسته خوابم را بنگر
بیهوده به زنجیر مروارید چشم آویخته.
او را بگو
تپش جهنمی مست !
او را بگو: نسیم سیاه چشمانت را نوشیده ام.
نوشیده ام که پیوسته بی آرامم.
جهنم سرگردان!
مرا تنها گذار.

#سهراب_سپهری.
دیدگاه ها (۳)

✍#غزل_معاصر با منِ دردآشنا ، ناآشنایی بیش از این؟ای وفادارِ ...

✍محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفتمست گفت ای دوست، این پی...

بر او ببخشاییدبر او که گاه گاهپیوند دردناک وجودش رابا آب های...

حرفای در گلوی مانده ی یک دختر به پدرش ... یا بغضها ی مانده د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط