من هرگز بلد نبودم معشوقه ی خوبی باشم، چون معشوقه های خوب
من هرگز بلد نبودم معشوقه ی خوبی باشم، چون معشوقه های خوب مدام ناخن هایشان را سوهان میکشند و با لاک های رنگی تزئینشان میکنند، حواسشان به پوست دستشان هست که مبادا زبر باشد و خشک؛ من اما ناخن های یکی درمیان کوتاه و بلندم را هرگز سوهان نمیکشم. حتی گاهی که یکیشان میشکند خودم را لوس نمیکنم و ناراحت نمیشوم، اضافه هایش را با ناخن گیر میگیرم و بی تفاوت منتظر بلند شدنش می مانم!
خب معشوقه ی خوب نبودن از همین چیزها شروع میشود دیگر.
از بلد نبودن خیلی کارهای دخترانه و ظریف. مثلا فکر کن بلد نباشی جوری خط چشم بکشی که به صورتت بیاید ، فقط محض تنوع یک خط کج بیندازی پشت چشمت و ریملت را جوری بزنی که مژه هایت بهم بچسبد و حوصله نداشته باشی جدایشان کنی. مدام ماسک های جور واجور روی صورتت نگذاری و نگران ریزش مژه و ابروهایت نباشی.
اسم عطرهای مارک و برند های مختلف را بلد نباشی و عطر ساده و قدیمی ات را بزنی و عین خیالت هم نباشد.
راستی یک چیز مهمتر هم وجود دارد ، اینکه بلد نباشی غذایت را اضافه بیاوری و نصفه نیمه رهایش کنی.
اصلأ شاید یکی از ویژگی های بارز معشوقه های خوب باکلاس بودن باشد، اینکه خاکی نباشند و لباس های اتو کشیده و روشن بپوشند ، آرام صحبت کنند، آرام بخندند. وقتی آفتاب افتاد توی چشمشان عینک بزنند و بعد که آفتاب رفت عینک را بگذارند روی موهای مرتب و صافشان
نه مثل من که آفتاب را برای روشن تر شدن رنگ چشمانم دوست دارم و عینک های آفتابی ام گوشه ی خانه خاک میخورد مثل انگشترها و دستبند های مانده در صندوقچه ی کوچکم.
من معشوقه ی خوبی نیستم چون حرف های عاشقانه ام کم و کسری زیاد دارد و خیلی چیزها همیشه کنج گلویم قایم میشود که شیشه ی خاص بودنم نشکند.
اصلا خوب یا بد چه فرقی میکند ، خاصیت آدمها همین است. بعضی ها بلد هستند معشوقه باشند بعضی ها نه اما نابلد ها ، هم خصوصیات مخصوص خودشان را دارند ، ذوق کودکانه و بیخیالی ، خنده های از ته دل و گریه های سریع، سورپرایزهای کوچک و بدون دلیل ، گاهی هم پرخاشگری های از سر دلتنگی و غم .نابلد ها رفتارهای عجیبی دارند...
خب معشوقه ی خوب نبودن از همین چیزها شروع میشود دیگر.
از بلد نبودن خیلی کارهای دخترانه و ظریف. مثلا فکر کن بلد نباشی جوری خط چشم بکشی که به صورتت بیاید ، فقط محض تنوع یک خط کج بیندازی پشت چشمت و ریملت را جوری بزنی که مژه هایت بهم بچسبد و حوصله نداشته باشی جدایشان کنی. مدام ماسک های جور واجور روی صورتت نگذاری و نگران ریزش مژه و ابروهایت نباشی.
اسم عطرهای مارک و برند های مختلف را بلد نباشی و عطر ساده و قدیمی ات را بزنی و عین خیالت هم نباشد.
راستی یک چیز مهمتر هم وجود دارد ، اینکه بلد نباشی غذایت را اضافه بیاوری و نصفه نیمه رهایش کنی.
اصلأ شاید یکی از ویژگی های بارز معشوقه های خوب باکلاس بودن باشد، اینکه خاکی نباشند و لباس های اتو کشیده و روشن بپوشند ، آرام صحبت کنند، آرام بخندند. وقتی آفتاب افتاد توی چشمشان عینک بزنند و بعد که آفتاب رفت عینک را بگذارند روی موهای مرتب و صافشان
نه مثل من که آفتاب را برای روشن تر شدن رنگ چشمانم دوست دارم و عینک های آفتابی ام گوشه ی خانه خاک میخورد مثل انگشترها و دستبند های مانده در صندوقچه ی کوچکم.
من معشوقه ی خوبی نیستم چون حرف های عاشقانه ام کم و کسری زیاد دارد و خیلی چیزها همیشه کنج گلویم قایم میشود که شیشه ی خاص بودنم نشکند.
اصلا خوب یا بد چه فرقی میکند ، خاصیت آدمها همین است. بعضی ها بلد هستند معشوقه باشند بعضی ها نه اما نابلد ها ، هم خصوصیات مخصوص خودشان را دارند ، ذوق کودکانه و بیخیالی ، خنده های از ته دل و گریه های سریع، سورپرایزهای کوچک و بدون دلیل ، گاهی هم پرخاشگری های از سر دلتنگی و غم .نابلد ها رفتارهای عجیبی دارند...
۵۰.۵k
۰۵ شهریور ۱۴۰۰