کلا دوست نداشت بفهمم از چیزی ناراحته

کلا دوست نداشت بفهمم از چیزی ناراحته
مثلا بعضی وقتا که پیش هم بودیم میگفت
چیزی نیست ، توی چشمام خاک رفته.

‌‌‌
دیدگاه ها (۱)

از معدود چیزایی که حالمو خوب میکردزل زدن به چشمای تو بود‌‌‌

اگر کسی را دیدید که درک و فهمی فراتر از حد متعارف داشت، حتما...

انقدر خیالم را چرتکه میاندازم که غروب رفته و سکوتِ سیاهیِ مط...

گاهی وقتا دوست دارم خودمو بسپرم به خاطره‌ها... همون لحظه‌های...

اصلا کسی هنوز منو یادشه هنوزه...؟ خببببب-...عاه...هیچ حرفی ...

سلامممممم امروز داشتم توی پینترست میچرخیدم گفتم یه بار ترجم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط