فیک وقتی دخترشی ولی همیشه بین تو و برادرت فرق میذاشت
Part 58
ات ویو:تو حال نشسته بودم داشتم کتاب میخوندم که یهو بابا اومد
÷سلام آقای مین
€سلام ات
÷کاری داشتین؟
€هفته ی آینده باید بری پاریس درسته؟
÷آممم آره درسته
€منم باید بیام
÷چرا؟
€پیدینیم گفتش
÷آهان خیله خب
€شهر مورد علاقت چیه؟
÷با منی؟
€آره با خود خودتم
÷آممم من پاریس رو خیلی دوست دارم
€بخاطر چی؟
÷من که بخاطر برج ایفلش دوستش دارم.....بعدش پاریس جاهای قشنگ دیگه ای هم داره....گالری هنر و چیزای دیگه و باعث میشه که خیلی بیشتر جذب کشورش بشم
€چه جالب....فکر کنم موقعی که بخوایم بریم پاریس باید مترجم هم ببریم
÷چرا مترجم؟
€که برامون ترجمه کنه
÷خودم هم میتونم
€مگه فرانسوی بلدی؟
÷آره
€خب پس نیازی نداریم خوبه.....خب من فعلا میرم
÷باشه فعلا
شوگا ویو:از اتاق ات بیرون اومدم.....امیدوارم بودم بتونم رابطه ی پدر دختریم رو بین ات و خودم درست کنم.....مطمئنم میتونم باهاش خوب بشم
ات ویو:خیلی دلم میخواد با بابا خیلی خوب باشم.....اما انگار حس میکنم الان خیلی زوده که بخوام سریع خو بگیرم و باهاشون خوب بشم......یه خس غریبی هنوز میکنم ولی مطمئنم جلو تر بریم بهتر بشیم
(هفته ی بعد)
ات ویو:از خواب بیدار شدم امروز قراره برم پاریس...خیلی خوشحالم.....یکم تو تختم حرکات کششی انجام دادم و از جام بلند شدم و تختم رو مرتب کردم....بعدش رفتم سمت دستشویی و کارام رو کردم داشتم روتین پوستیم رو انجام میدادم که مامان اومد داخل اتاقم
(مامان ات٪ ات÷)
٪صبحت به خیر قشنگم
÷صبح به خیر مامان
٪ات خیلی مواظب خودت باشی ها دخترم.....باشه؟
÷چشم مامان
٪از خودتون خیلی خوب مواظبت کنین.....خوب غذا بخورین....خوب بخوابین....کلی خوش بگذرونین......امیدوارم هفته ی بعد بازم ببینمت قشنگم
÷مرسیی مامان جونم حتما همه ی اینا رو انجام میدم
٪بیا بغلت کنم خوشگلم تا یه هفته ی کامل نمیتونم بغلت کنم
(بغل کردن هم)
ادامه دارد.......
ادمین در حال نوشتن ایده های مختلفی است لطفا غر غر نکنید اعتراضی را نمی پذیریم😅 باز هم فعالیت میشود(خیرسرم آزمون ادبیات دارم شنبه🥲🥲)
ات ویو:تو حال نشسته بودم داشتم کتاب میخوندم که یهو بابا اومد
÷سلام آقای مین
€سلام ات
÷کاری داشتین؟
€هفته ی آینده باید بری پاریس درسته؟
÷آممم آره درسته
€منم باید بیام
÷چرا؟
€پیدینیم گفتش
÷آهان خیله خب
€شهر مورد علاقت چیه؟
÷با منی؟
€آره با خود خودتم
÷آممم من پاریس رو خیلی دوست دارم
€بخاطر چی؟
÷من که بخاطر برج ایفلش دوستش دارم.....بعدش پاریس جاهای قشنگ دیگه ای هم داره....گالری هنر و چیزای دیگه و باعث میشه که خیلی بیشتر جذب کشورش بشم
€چه جالب....فکر کنم موقعی که بخوایم بریم پاریس باید مترجم هم ببریم
÷چرا مترجم؟
€که برامون ترجمه کنه
÷خودم هم میتونم
€مگه فرانسوی بلدی؟
÷آره
€خب پس نیازی نداریم خوبه.....خب من فعلا میرم
÷باشه فعلا
شوگا ویو:از اتاق ات بیرون اومدم.....امیدوارم بودم بتونم رابطه ی پدر دختریم رو بین ات و خودم درست کنم.....مطمئنم میتونم باهاش خوب بشم
ات ویو:خیلی دلم میخواد با بابا خیلی خوب باشم.....اما انگار حس میکنم الان خیلی زوده که بخوام سریع خو بگیرم و باهاشون خوب بشم......یه خس غریبی هنوز میکنم ولی مطمئنم جلو تر بریم بهتر بشیم
(هفته ی بعد)
ات ویو:از خواب بیدار شدم امروز قراره برم پاریس...خیلی خوشحالم.....یکم تو تختم حرکات کششی انجام دادم و از جام بلند شدم و تختم رو مرتب کردم....بعدش رفتم سمت دستشویی و کارام رو کردم داشتم روتین پوستیم رو انجام میدادم که مامان اومد داخل اتاقم
(مامان ات٪ ات÷)
٪صبحت به خیر قشنگم
÷صبح به خیر مامان
٪ات خیلی مواظب خودت باشی ها دخترم.....باشه؟
÷چشم مامان
٪از خودتون خیلی خوب مواظبت کنین.....خوب غذا بخورین....خوب بخوابین....کلی خوش بگذرونین......امیدوارم هفته ی بعد بازم ببینمت قشنگم
÷مرسیی مامان جونم حتما همه ی اینا رو انجام میدم
٪بیا بغلت کنم خوشگلم تا یه هفته ی کامل نمیتونم بغلت کنم
(بغل کردن هم)
ادامه دارد.......
ادمین در حال نوشتن ایده های مختلفی است لطفا غر غر نکنید اعتراضی را نمی پذیریم😅 باز هم فعالیت میشود(خیرسرم آزمون ادبیات دارم شنبه🥲🥲)
۲۸.۰k
۳۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.