رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۱

میتسوری: «نه..هنوز نه ...نمی خوام .. بمیرم....فقط اگه.....اگه یه فرصت دیگه داشتم....الان کنار کسی که دوسش دارم...یه خوبی زندگی می کردم.....حتی نتونستم ازدواج کنم.....خدایااا فقط یه فرصت....اگه می شد......»
الهه تناسخ(اصلا هم اسم کم نیاوردم😁😂): «کانروجی میتسوری...خداوند متعال به شما فرصتی دوباره داده است تا آرزو های برآورده نشده ات را به سر انجام برسانی.
حالا تو به ۲۰۰ سال بعد به عنوان کانروجی میتسوری دوباره تناسخ پیدا می کنی .»
میتسوری: « وایسا ببینم...تو ، تو کی هستی؟...»


(داستان از زبان میتسوری:)
سلام. من میتسوری ام. احتمالا می دونید که من توی زندگی قبلیم فقط چون می خواستم شوهر پیدا کنم هاشیرا شدم😁(اگه هم نمی دونستی الان دیگه می دونی🥳)
به هر حال این زندگی دوم منه . خب الان دو سال از وقتی بدنیا اومدم می گذره و من دو سالمه و به عنوان یه بچه نمی تونم هرکاری که می خوام رو انجام بدم 🥲پس حتی نمی تونم به درستی حرف بزنم و درباره ی تناسخ پیدا کردنم هم هنوز به کسی نمی تونم چیزی بگم و البته نمی خوام هم بگم

(گوینده:من:)
خب میتسوری کوچولوی داستان ما الان یه نینی کوچوله گوگولیه 😁 اما دست بر قضا میتسوری تنها کسی نیست که تناسخ پیدا کرده
علاوه بر اون کسی که دوسش داشته هم دوباره متولد شده:


و اون کسی نیست جز.....
دیدگاه ها (۱)

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۷

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۹

اطلاعیه مهم!

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۱۲

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۲

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط