میل داشتنت آنقدر میان نگاهم می رقصد که هرکه مرا دید مات ش
میل داشتنت آنقدر میان نگاهم می رقصد که هرکه مرا دید مات شد
بیا کمی به خیالم تن بده بگذار این بار چشم هایم بگویند که چگون تن به جنون سپرده اند
همان حکایت غریب اما آشنای "دچارشدن". . .
بی تابم برای آن دم که نبض نگاهم میان چشمانت کند بزند
حوالی عشق تو که پرسه می زنم تمام من از بوی توست که پر می شود
بیا که این طوفان دیر زمانیست دلش هوای پرسه کنار ساحل امن تو دارد . . .
بیا کمی به خیالم تن بده بگذار این بار چشم هایم بگویند که چگون تن به جنون سپرده اند
همان حکایت غریب اما آشنای "دچارشدن". . .
بی تابم برای آن دم که نبض نگاهم میان چشمانت کند بزند
حوالی عشق تو که پرسه می زنم تمام من از بوی توست که پر می شود
بیا که این طوفان دیر زمانیست دلش هوای پرسه کنار ساحل امن تو دارد . . .
- ۱.۴k
- ۱۹ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط